امام خمينى آخرين پديده بزرگ قرن ماست. يعنى درست در حالى كه امريكا و شوروى جهان را به دو قطب بزرگ تقسيم كرده بودند و خطر هيچ قدرتى را تصور نمىكردند، امام خمينى ظهوركرد و اين حركتى بسيار جسورانه است. شگفتى در اينجاست كه وى نزد هر ملتى محترم است و اين از تيزهوشى و نبوغ اوست كه توانست چنين تاثيرى در جهان معاصر باقى بگذارد.
امام خمينى رهبرى مقتدر و دورانديش، انساى والا و منزه، برخوردار از باطنى شفاف و زلال و طبعى غنى و سرشار بوده است. به نظر من، رهبرى او و رهنمودهاى او، چه در خصوص مسائل ملل اسلامى و چه درباره معضلات جهانى، هديهاى الهى بوده است. وى به باطن انسانها نظر دارد و انسان را به زبانى ساده به آن سرچشمههاى ازلى و ارتباط با مبدا وجود دعوت مىكند و اين هدفت غايى زندگى است. معنى زندگى و نهايت تمدن رسيدن به همين منظور است. وى به اين نكته توجه خاصى دارد و همه انسانها را با همين ملاك، يعنى انسان بودن ارزيابى مىكند و اين در هر شرايطى ارزشمند است. فكر مىكنم رمز تمامى پيروزيها و دستاوردهاى انقلاب اسلامى نيز در همين است. اين يك واقعيت است كه هر رهبرى كه در كوران مبارزات قرار مىگيرد، در گردابى از مشكلات غوطه مىزند، اما او مسير درستى را مشخص كرد و اين ديگر با آيندگاه است كه راه او را تا حصول نتايجش پيگيرى كنند.
منبع: امام خمينى و جهان معاصر، ج۱
منبع : بنیاد اندیشه اسلامی