پنجشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ , 16 May 2024
دوشنبه ۸ شهريور ۱۴۰۰ ساعت ۱۶:۳۸
کد مطلب : 118450
این روزها طالبان، سلاح های آمریکایی ارتش افغانستان را در آغوش کشیده اند، هرچند رد پای آمریکا لکه ننگ یک جنگ داخلی را نشان می دهد، اما دیر یا زود که پنجشیریان مسلح شوند به سلاح آمریکایی، دنیا می فهمد باز هم آمریکا آتش بیار معرکه است.
موضع روشن ایران در برابر طالبان

به گزارش تابش کوثر، مدتی از ورود طالبان به افغانستان می گذرد و در این مدت کوتاه، تحولات بزرگی هم در داخل این کشور و هم در صحنه بین المللی بوجود آمده است. در داخل این کشور، از ورود یکباره طالبان، فرار اشرف غنی و تسلیم بی چون و چرای شهرها که بگذریم از فرار نیروهای آمریکایی نمی شود گذشت؛ نمی شود گذشت چون تازه می فهمیم وقتی مائوتسه تونگ از آمریکا با عنوان «ببر کاغذی» یاد می کرد، چه دیده بود و چگونه برداشت کرد که الحق و والانصاف تعبیر زیبایی بود.
در صحنه های بین المللی هم شاهد به رسمیت شناختن یا نشناختن طالبان توسط کشورها، اجازه پناهندگی دادن یا ندادن به افغان ها و از همه مهمتر دست و پا زدن رسانه های غربی برای مذهبی نشان دادن جنگ داخلی افغانستان خبرساز شد.

عباس سلیمی‌نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران طی یادداشتی نوشت:
در هفته‌های اخیر، فشار فوق‌العاده‌ای بر ایران وارد آمد تا در برابر طالبان صف‌آرایی مستقیم کند، اما تهران با تجربیات گذشته به‌شدت در برابر این موج تبلیغاتی ایستادگی کرد تا توجیهی برای مداخله سیاسی آمریکا فراهم نشود. متاسفانه در روزهای اخیر، برخی شخصیت‌های افغان از آمریکا برای مقابله با طالبان درخواست کمک کرده‌اند که این به معنی بی‌توجهی به تجربیات دور اول حضور طالب‌ها در قدرت است. موافقان و مخالفان طالبان تجربه‌ گران‌سنگی از برخورد دوگانه آمریکا دارند. اگر شرایطی در افغانستان به وجود آید که آمریکا با دو طرف نزاع دارای ارتباط- مخفی یا آشکار- باشد؛ از یک‌سو، شکست نظامی‌اش جبران خواهد شد و از دیگر سو، نقش‌آفرینی، از حوزه نظامی به سیاسی منتقل می‌شود که حوزه‌ای بسیار پیچیده‌تر است.

هر چند خوب می دانیم که طالبان شرط مذاکره با آمریکا را خروج نیرو‌های این کشور از افغانستان به عنوان نیرو‌های اشغالگر اعلام کرده است و این مسئله همسو با رویکرد رسمی ایران نیز هست. جمهوری اسلامی ایران بار‌ها اعلام کرده است آمریکا باید از منطقه خارج شود و حل مشکلات منطقه را به کشور‌های منطقه واگذار کند.
برکسی پوشیده نیست که ایران هرگز به اتفاقات منطقه بی توجه نبوده اما آن گربه ای که رسانه های غرب می رقصانند و می پرسند موضع ایران در برابر طالبان چیست؟ پاسخی کاملا روشن دارد؛ نزاع قومیتی در یک کشور رخ داده و ورود هر کشوری به این درگیری داخلی، مداخله خارجی محسوب می شود و خلاف قوانین حقوق بشری است مگر اینکه آن کشور از طریق سران سیاسی به صورت رسمی درخواست کمک کند که تاکنون چنین درخواستی از ایران نشده است.

البته رشید جعفرپور در مصاحبه ای، سناریوهای پیش روی ایران در مواجهه با طالبان جدید را به سه دسته تقسیم کرده است؛
سناریوی اول: طالبان جدید همان طالبان دو دهه قبل است؛
سناریوی دوم: طالبان جدید با طالبان دو دهه قبل متفاوت است؛
سناریوی سوم: سیاست صبر راهبردی؛
که سومین سناریو اینگونه می گوید: اینکه طالبان جدید، چه در اندیشه و چه عملکرد با طالبان دو دهه گذشته تفاوت کرده، اینکه شرایط افغانستان با سالهای قبل فرق کرده، اینکه مردم افغانستان نارضایتی های جدی نسبت به حاکمان سابق خود(اشرف غنی و عبدالله عبدالله) دارند، اینکه واقعیت های جدید منطقه غرب آسیا با چند دهه قبل تفاوت کرده، شکی در آنها نیست، اما همه اینها دلیل نمی شود که در اتخاذ سیاست عملی نسبت به تحولات افغانستان شتابزده و غیرمنطقی عمل کنیم. «سیاست همسایگی» ما ایجاب می کند که با دقت و هوشمندی و با تکیه بر اصول «عزت، حکمت و مصلحت» مبتنی بر رویکرد «واقع گرایی آرمانگرایانه» و احترام به خواست و اراده ملت افغانستان و در جهت صلح و ثبات منطقه ای، مسائل کشور افغانستان را رصد و تحلیل نموده و تصمیم عاقلانه بگیریم. نه اندیشه و عملکرد گذشته طالبان و نه چند فعل و رفتار اخیر آنها، نه ذهنیت های عدم مطابق با واقع برخی تحلیل گران و نه خوشبینی غیرواقع بینانه برخی از سیاستمداران، نه ضرورت های کوتاه مدت داخلی ما و نه برنامه های بلندمدت غیرکارشناسی و ... هیچکدام نباید ما را در اتخاذ سیاست اصولی در مورد طالبان جدید به کج راهه بکشاند.
هرچند ذکر این مطالب به این معنی نیست که ایران قصد تطهیر طالبان را دارد و خدایی ناکرده راضی به تزلزل افغانستان عزیز است؛ نه. اما همه آنچه دربارۀ طالبان گفته می‌شود صحیح نیست، نه اینکه همه آنچه گفته می‌شود غلط است.
اینکه طالبان چه اقداماتی کرده است با اینکه اکنون چه اقداماتی می کند باید مهم باشد. البته که برای ما بین طالبان با القاعده و داعش فرق است از زمین تا آسمان. طالبان دشمن همیشگی داعش است و با نفوذ داعش در افغانستان، از آن جا که طالبان با برخی عقاید و اقدامات داعش از جمله جهاد نکاح مخالف بودند، به مقابله با آن‌ها پرداختند.
درگیری‌های زیادی بین آن‌ها در افغانستان صورت گرفته‌است اما جالب است تا اشاره ای داشته باشیم به کتاب «طالبان؛ سپاهیان خدا در نبردی اشتباهی» نوشته فهمی هویدی، که در این کتاب نوشته شده است: تا پیش از ظهور وحوش القاعده و داعش، معمولا هر وقت سخن از تحجر و بی‌خردی و وحشی‌گری به اسم دین به میان می‌آمد ذهن مخاطب متوجه جریان طالبان می‌شد؛ حتی در ادبیات عامه به برخی رفتارهای خشن و متحجرانۀ ظاهرا دینی، «رفتارهای طالبانی» گفته می‌شد. البته در ایجاد چنین تصویری از طالبان عوامل متعددی نقش داشتند که مهم‌ترین بخش آن را اقیانوس شایعات و مهملاتی که رسانه‌های ضددینی غربی (و به تبع آنها، رسانه‌های بی‌تحلیل یا مغرض داخلی) منتشر می‌کردند تشکیل می‌داد. همزمانی ظهور طالبان با سال‌های موسوم به «اصلاحات» در ایران که موجب عنان‌گسیختگی «روشنفکران» مغرض، جاهل و ضد انقلاب و ضد دین شده بود و سوء‌استفادۀ آنها برای حمله به جمهوری اسلامی (در قالب شبیه‌نمایی نظام مقدس شیعی با نظام طالبانی) هم بر آتش این مهملات و تصاویر غلط می‌دمید.

افغان ها باید بدانند زمان آزمون و خطا به پایان رسیده است، گلوی افغانستان به خس خس افتاده و حالا وقت آن است که آتش قومیتی را بخوابانند و نگذارند آنچه به دنیا مخابره می شود به جنجال مذهبی کشیده شود.
این روزها طالبان، سلاح های آمریکایی ارتش افغانستان را در آغوش کشیده اند، هرچند رد پای آمریکا لکه ننگ یک جنگ داخلی را نشان می دهد، اما دیر یا زود که پنجشیریان مسلح شوند به سلاح آمریکایی، دنیا می فهمد باز هم آمریکا آتش بیار معرکه است.
آن وقت است که باید یک بند به سیستم دوگاوی اضافه کنیم و بگوییم دو گاو دارید؛ اگر غفلت کنید نه گاو دارید و نه شیرش را.
در نهایت اینکه چه سلاح باشد چه نباشد؛ آنچه طالبان را پیروز میدان می کند، کوبیدن برطبل جنگ نیست، بلکه صلح قومیتی است که باید در چاردیواری افغانستان رخ دهد، که اگر چنین نشود، دخالت های خارجی در افغانستان به نفع غرب باز هم تکرار خواهد شد و آمریکا می شود همان سیاستگر خوش نشین و روز از نو، روزی از نو.
https://tabeshekosar.ir/vdcgn79qzak9qt4.rpra.html
نام شما
آدرس ايميل شما