شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ , 4 May 2024
يکشنبه ۲۶ شهريور ۱۳۹۱ ساعت ۱۸:۲۷
کد مطلب : 391
عضو خبرگان رهبري گفت: کساني که در مقابل فلسفه قرار گرفته اند، گاهي بدون هيچگونه دليلي آن را رد مي‌کنند و از طرفي برخي از طرفداران فلسفه تمام سخنان فلاسفه را مانند وحي منزل مي‌پندارند، در حاليکه روش صحيح، برخورد غير متعصبانه با فلسفه است، مانند برخورد حضرت امام(ره) که ايشان حتي با برخي از نظراتي که نزد فلاسفه مسلّم تلقي مي‌شد، مخالف بودند.

به گزارش پايگاه اطلاع رساني آثار حضرت آيت‌الله مصباح يزدي، رئيس مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) در ديدار با جمعي از اساتيد و دانش پژوهان مرکز تخصصي فلسفه اسلامي در مدرسه مهديه با اشاره به نعمت سخن گفتن به عنوان يکي از شئونات زندگي آدمي بيان داشت: همانطور که بدون سخن گفتن انتقال مفاهيم دشوار بوده و زندگي بشري گونه ديگري به خود مي‌گرفت، وضع و استعمال الفاظ که در سخن گفتن به کار مي‌رود، نيز آفاتي دارد.
علامه محمدتقي مصباح يزدي با اشاره به اين‌که گاهي الفاظ از معناي خود بار ارزشي کسب مي‌کنند و حتي گاهي احکام شرعي نيز بر آن مترتب مي‌شود، ادامه داد: مثلا لفظ شريفي که براي نام رسول خدا(ص) به کار برده مي‌شود و يا عبارات قرآني همه از حروف معمولي تشکيل شده‌اند، اما بار ارزشي مثبت گرفته اند و حکم حرمت لمس عبارات قرآن بدون وضو، بر آن مترتب شده است، و در مقابل نيز برخي الفاظ به خاطر پليدي معنايشان بار منفي کسب مي‌کنند.
وي با اشاره به اقوال مختلف درباره استعمال لفظ در اکثر از يک معنا گفت: گاهي حواشي و عوارض يک معنا در مکان و زمان خاص سبب مي‌شود که آن عوارض و لوازم بيش از خود معنا مورد نظر قرار گيرد، و لذا گاهي از يک لفظ معناهاي متعدد، و گاه متضاد، اراده مي‌شود.
آيت‌الله مصباح يزدي با اشاره به مقدمه فوق به علل اختلاف علما درباره فلسفه پرداخت وخاطر نشان کرد: از جمله الفاظي که داراي معناهاي متفاوت و متضاد است، لفظ " فلسفه " است و لذا بين علما اختلاف در خصوص فلسفه بسيار زياد است که اين مسأله گاهي در اثر معناهاي مختلفي است که از عوارض و لوازم فلسفه ناشي شده است، و گاهي ناشي از تعصب افراد است که وقتي يک طرف قضيه را پذيرفتند، به خاطر تعصب، طرف ديگر را ارزيابي و نقد نمي‌کنند و به طور مطلق آن را رد مي‌کنند و اين آفتي بزرگ است.
اين فيلسوف اسلامي با اشاره به اين‌که در طول تاريخ اسلام افراد بسياري فلسفه را تکريم و افرادي آن را تحريم کرده‌اند، ادامه داد: اين ناشي از اختلاف معناهايي است که از فلسفه اراده شده است. عده‌اي که فلسفه را تحريم مي‌کنند فکر مي‌کنند فلسفه يعني تعبد به آرا و نظرات دانشمندان غيرمتدين به جاي تعبد به آيات الهي و روايات ائمه(ع)، و جايگزين کردن آراي افرادي چون افلاطون و ارسطو به جاي نظرات ائمه(ع)،‌ درحالي که چنين چيزي قطعا مذموم بوده و بايد با آن مخالفت شود.
وي معناي ديگر فلسفه را بحث و تحقيق با روش عقلي درباره سلسله مسائلي که با تجربه و نقل قابل اثبات نيستند، دانست و افزود: يک سلسله مسائل حياتي مانند وجود خدا، معاد و وحي وجود دارد که نمي‌توان از روش نقلي و تجربي به حل آنها پرداخت، چرا که نه مي‌توان با تجربه وجود خدا و معاد و وحي را اثبات کرد و نه مي‌توان براي کسي که در وجود خدا شک دارد، از قرآن و روايات براي او دليل آورد، و تنها راه پاسخ به اين سئوالات، استفاده از طريق عقلي است و اين همان فلسفه‌اي است که منظور بسياري از طرفداران فلسفه است.
آيت‌الله مصباح يزدي با بيان اين‌که هيچ دليل نقلي در قرآن و روايات بر عدم جواز استفاده از روش عقلي وجود ندارد، بلکه بر استفاده از عقل تأکيد شده است، ادامه داد: اين مسأله که اين علوم ابتدا توسط افرادي غير متدين مطرح شده و قابل اعتماد نيست، نمي‌تواند دليلي براي کنار گذاشتن فلسفه باشد، چرا که اين دليل در ساير علوم نيز جريان دارد و بسياري از مسائل در ديگر علوم مانند رياضيات که امروزه مورد استفاده است نيز توسط غربي‌ها مطرح شده است. بلکه تنها راه براي مورد اعتماد بودن مسائل فلسفه فهم دقيق آن و کنارگذاشتن مسائل اشتباه و باطل آنها و پذيرفتن مسائل صحيح آنها مي‌باشد.
وي با اشاره به وجود اختلاف نظر در ميان فلاسفه به عنوان يکي از دلايل مخالفت با فلسفه، افزود: اين مسأله نيز نمي‌تواند سبب رها کردن و تحريم فلسفه باشد، چرا که در فقه نيز همواره نظرات مختلف و گاه متضادي درباره يک موضوع مطرح شده است، ولي کسي حق ندارد به اين بهانه فقه را کنار بگذارد،‌ چرا که پيشرفت فقه و روشن شدن بسياري از مسائل به خاطر همين اختلافات بوده است و به عنوان نمونه در يک بازه زماني آيت‌الله بروجردي در خصوص عدم اجزاي نمازجمعه از نماز ظهر بحث مي‌کرد و آيت‌الله خوانساري در مورد وجوب عيني آن به تدريس مي‌پرداخت.
آيت‌الله مصباح يزدي نتيجه تعصب در خصوص فلسفه را محروم شدن جامعه اسلامي از فکر صحيح دانست و افزود: متأسفانه مشکل اصلي در بحث فلسفه نه عدم فهم تعريف دقيق فلسفه که تعصب بيجاست و اين تعصب به شدت در فلسفه وجود دارد و کساني که در مقابل فلسفه قرار گرفته‌اند، گاهي بدون هيچگونه دليلي آن را رد مي‌کنند و از طرفي برخي از طرفداران فلسفه تمام سخنان فلاسفه را مانند وحي منزل مي‌پندارند، در حاليکه روش صحيح، برخورد غير متعصبانه با فلسفه است مانند برخورد حضرت امام(ره) که ايشان حتي با برخي از نظراتي که نزد فلاسفه مسلّم تلقي مي‌شد، مخالف بودند.
وي ادامه داد: البته برخي افراد نيز به خاطر منافع شخصي خود از فلسفه طرفداري و يا با آن مقابله مي‌کند، همانگونه که بسياري از افراد که اصلا انقلاب و ولايت‌فقيه را قبول نداشته و نمي‌شناسند، به خاطر اين‌که عنوان " انقلابي بودن " و " ولايي بودن " منافع شخصي ايشان را تأمين مي‌کند، دم از انقلاب و ولايت‌فقيه مي‌زنند. همين مسأله گاهي در خصوص طرفداري يا مقابله با فلسفه هم ديده مي‌شود.
گفتني است اين مراسم ۲۵ شهريورماه سال جاري در مرکز تخصصي فلسفه اسلامي در مدرسه مهديه برگزار شد.
https://tabeshekosar.ir/vdcgrq9w4ak9y.pra.html
نام شما
آدرس ايميل شما