شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ , 18 May 2024
دوشنبه ۴ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۰۳:۵۹
کد مطلب : 26644
تغییر اقلیم چگونه موجب افزایش ریسک مخاطرات در امروز و فردای ایران می شود؟
تابش کوثر - تغییر اقلیم  اکنون بحثهای مختلفی در دنیا به عنوان جدید ترین تهدید (مستقیم و غیر مستقیم) برای بشریت امروزی برانگیخته و عبارت است از  تغییرات در آب و هوای زمین  و پی آمدهای ناشی از آن. این پدیده تحت اثر عواملی مانند فرایندهای دینامیکی زمین و شدت تابش خورشید و یا  فعالیتهای انسان در جهت افزایش گازهای گلخانه ای است. بخار آب، دی‌اکسید کربن، متان و ازن موثرترین گازهای گلخانه‌ای هستند. گازهای گلخانه ای در جو زمین نور خورشید را که به زمین تابیده و بازتاب شده است مجددا به سطح زمین بازتاب می کنند (که به این موضوع اثر گلخانه ای می گویند) و همین موضوع از دلایل گرم شدن جو زمین – با جذب انرژی تابشی- است.

انسانها با تخریب جنگل ها، از بین بردن مراتع،  استفاده بیشتر از سوختهای فسیلی به افزایش اثر گلخانه ای کمک می کند. کاهش تولید گازهای گلخانه‌ای دی اکسید کربن، متان، اکسید نیتروژن در کنار سایر گازهای گلخانه ای در پروتکل کیوتو در سال 2005 مورد توجه جدی سازمان ملل متحد قرار گرفته است به نحوی که کشور های دنیا ملزم شده اند که با تغییر در شیوه توسعه خود (به ویژه در توسعه صنعتی و کشاورزی) در کاهش تولید این گازها نقش خود را ایفا کنند. بر اساس آمار موجود مهمترین تولید کنندگان گازهای گلخانه ای در دنیا چین و ایالات متحده آمریکا هستند. 

از مهمترین نتایج و پیامد های گرم شدن زمین و تغییر اقلیم در منطقه ما (ایران و کشورهای خاورمیانه و شرق مدیترانه) خشکسالی، از بین رفتن دریاچه های داخلی (مانند دریاچه ارومیه و مهارلو) و کمبود آب (در بسیاری از مناطق تنش آبی) است. ارزیابی نقشه های منتشر شده از سوی ناسا برای منطقه خاورمیانه نشان می دهد که طی سالهای 2003 تا 2010 منطقه ای بین عراق، سوریه و ترکیه مهمترین کانون خشکسالی در این منطقه بوده است.

توجه شود که آغاز جنگ داخلی در سوریه از سال 2011 رخ داد و پدیده داعش از سال 2013 به تدریج در همین ناحیه شکل گرفت، که امروزه به صورت کانون تروریسم و بنیادگرایی و سلفی گری در منطقه خاورمیانه محل بیشترین و دلخراشترین جنایتها بر علیه بشریت است و اخیرا منطقه عزیمت صدها هزار مهاجر بی پناه (عمدتا به سوی اروپای غربی) به ویژه در طی تابستان 1394 بود و بسیار در رسانه های جهان خبر سازشد. 

ارزیابی میانگین بارش در سال 1342 تا 1382 نشان می دهد که میانگین بارش در ایران در طی این مدت حدود نیم میلیمیتر در سال کاهش یافته است. بر اساس گزارش سازمان هواشناسی کشور و بر اساس سنجش میزان بارش سالانه بین سالهای 1330 تا 1390، فقط در سه استان گیلان، چهار محال بختیاری و مازندران بارندگی سالیانه بالاتر از 750 میلیمتر در سال بوده است. در عوض در 8 استان یزد، سمنان، قم، اصفهان، خراسان جنوبی، هرمزگان، کرمان و سیستان و بلوچستان بارش سالیانه کتر از 200 میلیمتر در سال بوده است (استان یزد با 60 میلیمتر در سال کمترین بارش سالیانه را تجربه کرده است).

نگاهی به آمار  متوسط بارش در ایران نشان می دهد که گرچه  بارندگی متوسط سالیانه در این مدت 60 ساله تغییر قابل ملاحظه ای در ایران نکرده ، ولی میانگین بارش به هر حال کم شده است. در عوض  ارزیابی میانگین متوسط دمای روزانه در سالهای بین 1330 تا 1390 نشان میدهد که حدود 2.5 تا 3 درجه افزایش دما در این مدت برای بیشتر ایستگاههای هواشناسی ایران مشاهده می شود (که بیشتر مقدار افزایش مربوط به سالهای 1369 تا 1390 است). جالب است این افزایش دمای متوسط میانگین برای ایستگاه رامسر در ساحل دریای مازندران نیز دیده می شود (از 15 یه 18 درجه).در شهر سردسیر همدان نیز این متوسط از 10 به 13 درجه سانتیگراد تغییر کرده است. ضمنا در این مدت میزان حداقل دما به تدریج افزایش و میزان حداکثر دما کاهشی نسبی نشان می دهد. 

ارزیابی این آمارها نشان می دهد که کشور ما در معرض تغییرات اقلیمی قرار گرفته است. این تغییرات اقلیمی هم تحت اثر تغییرات دما و بارش و در اثر توسعه ناپایدار صورت گرفنه است. از نمادهایی از دخالت انسان در تغییرات اقلیمی می توان به موارد ذبل اشاره نمود: استفاده نامتعادل از منابع آب، آمایش غلط سرزمین ایران به ویژه از سال 1370 به بعد، تمرکز نامتناسب جمعیت به ویژه به سوی مراکز استانها و به طور خاص به سوی تهران، حفر چاههای عمیق مجاز و غیر مجاز و الگوی نامتناسب کشت در بسیار از نواحی که با کمبود اب مواجهند، انتقالهای آب از حوزه هایی که آب داشته و تعادل اکولوژیک در آنها برقرار بوده به مناطق پر جمعیت شهری مانند تهران و تبریز و کرمان و...، و احداث جاده های مطالعه نشده در مناطق ویژه از نظر زیست محیطی مانند دریاچه ارومیه. 

از تبعات این پدیده جابجایی وسیع جمعیت در ایران است: سنجش جابه جایی جمعیت در ایران  در طی سالهای  1385 تا 1390 نشان می دهد که در مجموع 5 میلیون و 534 هزار نفر ایرانی در این سالها محل سکونت قبلی خود را ترک کرده اند. از این میان حدود 77% از روستاها به شهر ها نقل مکان کرده اند (مرکز آمار ایران، مرداد 94). حدود 79% "شهرها"ی  قبلی خود را ترک کرده اند (21% روستاها را ترک کرده اند).   در طی نه سال گذشته (از سال 1385 و بر اساس گزارش مرکز امار ایران) حدود یک میلیون نفر به جمعیت حدود 7 میلیون و نهصد هزار نفری تهران افزوده شده و در سال نود و چهار در آستانه نه میلیون نفر قرار گرفته است.  در طی سالهای 1385 تا 1390 حدود 43% از مهاجران از استان البرز به استان تهران مهاجرت کرده اند . در طی همین مدت استانهای تهران و البرز مهاجر پذیر ترین مناطق ایران بوده اند.

تهران و اصفهان و مشهد بیشتر مهاجران را پذیرفته اند که در این میان تهران و مشهد از خطرناکترین نواحی ایران از نظر خطر زلزله هستند. بنابراین با افزایش معرضیت، تعداد جمعیت در معرض آسیب هر رخداد زلزله بعدی به سرعت زیاد شده است. خوزستان، کرمانشاه، آذربایجان غربی و سپس فارس بیشترین مهاجران را به مناطق دیگر فرستاده اند. به نظر می رسد که مساله خشکسالی و در نتیجه  موضوع اشتغال از بنیادی ترین مسایل به عنوان دلایل مهاجرت بوده است. 

 در صد جمعیت شهر نشین به کل جمعیت  در ایران از 31% در سال 1335 به 47% در سال 1355 و 71% در یرآورد جمعیت سال 1390 رسیده است. برآورد می شود که این درصد جمعیت  شهرنشین در سال 1430 شمسی به حدود 80% جمعیت ایران برسد. در مدت بین سالهای 1365 تا 1390 الگوی مهاجرت را شاید بتوان با دو پارامتر توضیح داد : مهاجرت از شهر به روستا بین 14 تا 18% (نسبتا ابدون تغییر) بوده ولی مهاجرت از شهر به شهر از 40% در سال 1365 به 65% در سال 1390 رسیده است.  در طی سالهای 1355 تا 1390 جمعیت روستایی ایران در حدود 21  میلیون نفر ثابت بوده است، ولی جمعیت شهری ایران از حدود 15 میلیون نفر در سال 55 به حدود 54 میلیون نفر در سال 1390 رسیده است. 

 جمعیت شهر تهران از حدود 7 میلیون 900 هزار در سال 85 به حدود 8 میلیون 900 هزار در سال 95 خواهد رسید (رشد حدود 1 درصد در سال) . در طی  این رشد جمعیت- و با رشد طبقه نوسرمایه دار-  با افزایش تمایل به ساخت ویلا در محدوده ییلاقی شمال تهران از سوی ثروتمندان تهران، و ساخت خانه ، ویلا و برج در محدوده جاده ها، و محل مخروط افکنه ها و دامنه های سیل گیر و سیل خیز و همچنین محدوده گسلهای فعال و دامنه های فعال از دید زمین لغزش همراه بوده است (جمعیت شهرستانهای دماوند و شمیرانات در سال 1395 به حدود150 هزار نفر بالغ می شود ) . از سوی دیگر طبقات کم درامد تر جامعه مهاجر بیشتر به سوی مناطق جنوب شرق، جنوب، جنوب غرب و غرب تهران (در ناحیه حاشیه شهر) مستقر شده و می شوند. در طی دهه گذشته در حالی که رشد سالانه جمعیت در داخل شهر تهران در حد یک درصد بوده است، رشد جمعیت در منطقه شرق و جنوب شرق تهران (شهرستانهای ورامین، پاکدشت و پیشوا) با رشد 2% (از حدود 780 هزار نفر در سال 1385، برآورد می شود که در سال 95 به جمعیتی حدود 950 هزار نفری برسد.

یادآور می شود که حدود 300 هزار نفر مهاجر افغال اکثرا ثبت نشده نیز در این منطقه زندگی می کنند (که در امارها نمی آیند ولی به هر حال در جریان زندگی در منطقه حاضرند). رشد جمعیت در منطقه جنوب و جنوب غرب تهران (شهرستانهای رباط کریم، بهارستان و اسلامشهر) با رشد سالانه حدود 3% (از جمعیت حدود یک میلیون 63 هزار نفر در سال 85، براورد می شود تا به جمعیت 1میلیون و 440 هزار نفر در سال 95 برسد.). همچنین منطقه غربی تهران (با شهرستانهای ملارد، قدس و شهریار) با بالاترین سرعت رشد جمعیت در استان تهران (4% سالانه) از جمعیت 1 میلیون 44 هزار نفری در سال 85 به جمعیتی حدود 1 میلیون و 560 هزار نفری در سال 95 خواهد رسید. نگاهی به این آمار نشان می دهد که مساله آینده در ایران تمرکز جمعیت در کلانشهر ها و پیرامون آنها خواهد بود.

مثال تهران به خوبی مساله کنونی کشور را آشکار می سازد. جمعیت تهران در سال در آستانه 9 میلیون نفر قرار گرفته است و این در حالی است که بدون در نظر گرفتن جمعیت استان البرز، شهرستانهای واقع در شمال،  شرق؛ جنوب و غرب تهران (در فاصله کمتر از 60 کیلومتر از تهران) جمعیتی حدود 4 میلیون و دویست هزار نفر شامل می شود. توجه شود که رشد جمعیت در غرب تهران 4 برابر رشد جمعیت در شهر تهران است (4% در غرب تهران و 1% در تهران). 

با تمرکز جمعیت به ویژه در پیرامون شهر تهران، به نظر می رسد که مهاجران هرچه بیشتر در محدوده حاشیه کمتر برخوردار (از نظر اقتصادی) متمرکز می شود. این محدوده ها همانجاهایی است که هم در معرض گسیختگی مستقیم از گسلش و جنبش شدید زمین در زلزله های بعدی ، و اثر های تشدید امواج لرزه ای (به دلیل وجود خاک نرم و سطح آب زیر زمینی بالا) هستند، و هم فروننشست زمین (در اثر مصرف شدید آب، خشکسالی، وجود و بهره برداری از چاههای مجاز و غیر مجاز) به میزان حدود 35 سانتی متر در سال  (!) در همین نواحی رخ می دهد . به دلیل معضلات اقتصادی اجتماعات شهری – مهاجران- که به تدریج شکل می گیرد، خانه های نامقاوم تر و غیر تاب آورتر  در مقابل خطر زمینلرزه ها و سوانح طبیعی بعدی احداث می کنند. 

بنابراین تغییرات اقلیمی، گرم شدن زمین و خشکسالی به  مهاجرتهایی که در دهه اخیر بر اساس آمار های موجود سرعت گرفته، انجامیده است. لازم است که توجه شود این فرآیند در آینده امنیت ایران و  آینده حیات در کشور را تحت تاثیر قرار خواهد داد و آمایش سرزمین در سالهای بعد حتما باید با لحاظ کردن این تغییرات اقلیمی صورت گیرد. 

دکتر مهدی زارع -استاد پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله

 
https://tabeshekosar.ir/vdcba0b5.rhb0apiuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما