جمعه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ , 3 May 2024
دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۲۲:۱۲
کد مطلب : 22387
حضرت آیت‌الله العظمی جوادی آملی در درس تفسیر خود بیان کرد: اگر چه همه آیات قرآن کریم نصاب اعجاز و تحدی را دارند اما هیچ وقت سوره تبت به اندازه سوره توحید نیست چرا که برخی از سوره‌های قرآن مانند سوره توحید ثلث قرآن هستند و برخی دیگر مانند سوره الرحمن قلب قرآن که سوره‌های دیگر این تفاضل و برتری را ندارند.
به گزارش خبرنگار شفقنا (پایگاه بین‌المللی همکاری‌های خبری شیعه) حضرت آیت‌الله جوادی آملی در سلسله جلسات درس تفسیر خود در تفسیر آیات ۱۵ تا ۱۷ سوره «شوری» روز یک‌شنبه ۱۰ خرداد، بیان کرد: خداوند بعد از بیان عناصر اصلی دین در سوره مبارکه شوری و اقامه حجت نسبت به مطالب گذشته و بیان شریعت عام و دستور استقامت درباره همه به اقامه دین تفریع فرمود و فرمود «فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ» به استناد به این بیانات گذشته مردم را دعوت کن و در این دعوت استقامت داشته باش. دعوت کردن سه راه دارد که در سوره نحل و امثال سوره نحل گذشت که «ادْعُ إِلِى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ؛ مردم را با حکمت و اندرز نيکو به راه پروردگارت بخوان و با بهترين، شيوه با آنان مجادله کن» دعوت کن مردم را به معارف الهی و در این راه مستقیم باش که قبول و نکول مردم در تو اثر نگذارد و آنطور که مأمور هستی استقامت بورز «وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ» معنای استقامت این است که پیرو هوا و هوس‌های آن‌ها نباش «وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ» و شبهات آن‌ها را پاسخ بده آن‌ها با هوا حرف می زند و برهان و استدلالی ندارند چرا که همانطور که بیان شد یا قبول و نکول آن‌ها به قبول ونکول نیاکانشان است و یا حرف محققین آن‌ها یک قیاس استثنایی منحوسی است که خدا از کارما آگاه است و خدا قادر مطلق است و اگر او نخواهد که ما بت پرست باشیم قطعاً جلوی ما را می‌گرفت و چون نگرفته است پس به این بت پرستی راضی است. انبیاء در مقابل این قیاس استثنایی منحوس می‌گفتند که شما بین تکوین و تشریع خلط کردید مطلق بودن قدرت خدا در حیطه تکوین است اما در مسائل تشریع انسان را آزاد گذاشته است تا عمل خیر و نیک انجام دهد. تکامل انسان در این است که انسان با اختیار خودش راه حق را تشخیص دهد و اگر قرار باشد انسان با جبر به خیر و عمل صالح برسد در آن تکاملی نیست.

وی بیان کرد: درست است که باید کافران و مشرکان را ترک کرد اما خداوند به پیامبر (ص) می‌فرماید این ترک و هجر باید جمیل باشد «وَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلًا؛ و بر آنچه می گويند صبر کن و به وجهی پسنديده از ايشان دوری جوی» و مانند حضرت یونس نباشد که قهر کرد و از مردم فاصله گرفت و مهاجرت کرد و به دریا و شکم ماهی رفت «فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تَكُن كَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَكْظُومٌ». بنابراین پیامبران (ص) هرگز نباید مشرکان و کافران را رها کنند و اگر خواستند برنجند یا ناراحت شوند باید رنجش و ناراحتی‌شان طوری نباشد که باعث اختلال در هدف و رسالتشان بشود. از همین رو خداوند به پیامبر (ص) دستور داده است تا زنده‌ای در بین مردم باش اما آن فاصله فکری باید سر جایش محفوظ باشد. خداوند در این آیات به پیامبر می‌فرماید با اهل کتاب یک نحوه حرف بزن و با مشرکان یک نحو دیگر. با اهل کتاب بگو «وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ؛ و بگو: به هر كتابى كه خدا فرو فرستاده است ايمان آورده‌ام و فرمان یافته‌ام كه ميان شما به عدالت رفتار كنم، چرا كه پروردگار ما و شما خداست و در آيين او همه باهم برابريم. اعمال ما از آنِ ما و اعمال شما از آنِ شماست. هيچ كس در برابر اعمال ديگران نه مؤاخذه می‌شود و نه پاداش می‌بیند. در اين كه ميان ما و شما تفاوتى و امتيازى نيست نبايد ترديد كنيم زيرا هيچ حجت و برهانى در ميان نيست كه برترى ما يا شما را بنماياند. خدا در روز قيامت ما و شما را گرد می‌آورد و بازگشت همگان به سوى اوست.» تردیدی نیست که تمام انبیاء از جانب حق آمدند و حق آوردند و کتابشان حق است اما هر کدام در جای خودشان، هیچ کدام باطل نشدند، باطل هم نخواهند شد و هیچ کدام معادل هم ندارند. از همین روست که قرآن کریم به مسلمانان می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا أَنْصَارَ اللَّهِ كَمَا قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوَارِيِّينَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ فَآمَنَتْ طَائِفَةٌ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَكَفَرَتْ طَائِفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِينَ؛ اي اهل ايمان! ياران خدا باشيد، همان گونه که عيسي پسر مريم به حواريون گفت: ياران من در راه خدا چه کساني اند؟ حواريون گفتند: ما ياران خداييم. پس طايفه اي از بني اسرائيل ايمان آوردند و گروهي کافر شدند؛ در نتيجه کساني را که ايمان آوردند، بر ضد دشمنانشان ياري داديم تا پيروز شدند» بنابراین اسلام نمی‌گوید که یهودیت و مسیحیت به طور کلی حق نیستند بلکه معتقد است که زمان حجت بودن آن‌ها گذشته است بنابراین همه حق هستند و «کل حق فی موطنه».

این مفسر قرآن تصریح کرد: جریان کتاب با معجزه متفاوت است چرا که معجزه پیامبر الی یوم القیامه معجزه است بنابراین هر معجزه‌ای که پیامبری آورد آن معجزه تا روز قیامت معجزه است و اینطور نیست که با پیشرفت علم کسی بتواند معجزه‌ای از معجزات پیامبران مثلاً بیرون آوردن شتر از کوه که معجزه حضرت صالح بود را انجام دهد. اگر چنین کاری ممکن باشد آن وقت معجزه بودن کار پیامبران زیر سؤال می‌رود چرا که گفته می‌شود که این معجزه در حقیقت معجزه نبود بلکه یک امر علمی بود که آن فرد (یعنی پیامبر) آورند از آن علم با خبر بود و دیگران بی خبر بودند و چون او با خبر بود و دیگران بی خبر بودند اعجازی در کار نبوده است. لذا آنچه که معجزه است الی یوم القیامه معجزه است نه اینکه در عصر خودشان معجزه بودند. کتاب‌های الهی بر خلاف معجزه هستند و آن‌ها فقط در زمان خودشان حجت هستند و بودند.

وی اضافه کرد: بنابراین اگر چه نصاب نبی بودن شامل همه انبیاء می‌شود و از این جهت بین انبیاء فرقی نیست اما این عدم فرق عدم برتری و تساوی آن‌ها را ثابت نمی‌کند بلکه بر اساس آیات قرآن کریم میان انبیاء تفاضل وجود دارد. همین امر در سوره‌های قرآن کریم نیز محقق است یعنی اگر چه همه آیات قرآن کریم نصاب اعجاز و تحدی را دارند اما هیچ وقت سوره تبت به اندازه سوره توحید نیست چرا که برخی از سوره‌های قرآن مانند سوره توحید ثلث قرآن هستند و برخی دیگر قلب قرآن که سوره‌های دیگر این تفاضل و برتری را ندارند. اگر این تفاضل اینگونه در میان پیامبران و سوره‌های قرآن محقق باشد پس می‌توان گفت این این تفاضل میان ائمه در صورت اثبات آن محقق است یعنی اگر چه همه ائمه نصاب امامت را دارند اما ممکن است برخی بر دیگر ائمه تفاضل داشته باشند. البته تفاضل نسبی در میان ائمه برای برخی از ائمه ثابت است مانند آنچه در مورد امام حسین (ع) به واسطه شهید شدن و ایثارش مطرح است یا آنچه در مورد امام صادق (ع) که رئیس مکتب تشیع است و نشر معارف اهل بیت (ع) به عده ایشان بوده است مطرح است یا تفاضل حضرت امیرالمؤمنین (ع) و حضرت حجت (ع) به واسطه برخی از خصلت‌های خاصشان که دیگر ائمه ندارند.

آیت‌الله جوادی عنوان کرد: در پایان آیه ۱۵ آمده است «وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ» یعنی اینکه مسیر همه به سمت خداوند است. در جریان بازگشت به سوی خداوند چندین تعبیر در قرآن مطرح شده است یکبار می‌فرماید «انا لله و انا الیه راجعون» در جای دیگر می‌فرماید «آنک کادح الی ربک کدحا فملاقیه» و در اینجا سخن از صیرورت است که از همه تعبیرات بیان شده فهمش مشکل‌تر است. در سوره مبارکه عنکبوت از این تعبیر دقیق‌تر دارد که می‌فرماید: «يُعَذِّبُ مَن يَشَاءُ وَيَرْحَمُ مَن يَشَاءُ وَإِلَيْهِ تُقْلَبُونَ؛ هر که را بخواهد عذاب می‌کند و بر هر که خواهد رحمت می‌آورد، و همه بدو باز گردانيده می‌شوید» رجوع، کدح، صیر الی الله و لقاء الله قابل فهم است اما فهم انقلاب الی الله و صیرورت و دگرگونی الی‌الله مشکل است.
https://tabeshekosar.ir/vdcbzfb5.rhb5wpiuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما