سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ , 7 May 2024
پنجشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۱ ساعت ۲۳:۲۶
کد مطلب : 1986
بسم الله الرحمن الرحيم
ما إِنْ مَدَحْتُ محمَّداً بمَقَالَتِي لكِنْ مَدَحْتُ مَقَالَتِي بمُحَمَّدِ
هيچ چيزي براي جوامع اسلامي و انساني مانند آشنايي با سيره رسول اعظم صلي الله عليه و آله و اهل بيت آن حضرت و مكتب ايشان آموزنده‌تر و سازنده‌تر نيست و آن را بايد به عنوان يك علم جهاني معرّفي نمود كه جامعه بشريت نيازمند شناخت بيشتر اين سيره جامع الجوانب و عميق المعاني و پژوهش و بحث در آن مي‌باشند.

در وصف پيامبر گرامي اسلام و بيان سيره حضرت ختمي مرتبت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله و سلم، كتاب‌هاي زيادي توسط مسلمانان از شيعه و سنّي و نيز خاورشناسان نوشته شده است و همه به عجز خود در بيان اوصاف عاليه آن بزرگوار اعتراف كرده‌‌اند و هر محقّق منصفي در مقابل عظمت‌هاي شخصيت آن حضرت پيشاني خضوع و احترام بر زمين ‎گذارده است؛ مثل دكتر گوستاولوبون فرانسوي در كتاب «تمدّن اسلام و عرب» مي‎گويد: «عقيده به توحيد، يگانه تاج افتخاري است كه در بين اديان بر سر دين اسلام است.» ما اين شعارها را از بس شنيده‎ايم به عظمت اين شعارهايي كه حضرت رسول، بشريت را به آن فراخواندند توجه نداريم؛ شعار الله اكبر و شعار لا اله الا الله؛ اين چه شعار بالايي است؟ هيچ شعاري از آن بالاتر نيست. ببينيد چطور مثل اين دانشمند اسلام‌شناس حتي به طور قاچاق به مكه رفته و آنجا را ديده و تاريخ اسلام را بررسي كرده است و درباره بزرگترين شعار پيامبر اين‌چنين مي‌گويد.

تولستوي، فيلسوف معروف روسي در جزوه‎اي به نام «الذكري» كه تمام آن درباره حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم است و بسياري از عبارات بزرگان دنيا به زبان عربي در آن ترجمه شده، نوشته است: «و مِمّا لا ريب فيه أن النبي محمداً صلي الله عليه و آله من عظام الرجال المصلحين الذين خدموا الهيئة الاجتماعية خدمة جليلة و يكفيه فخراً انه هدي أمةً برمّتها الي نور الحق و جَعَلَها تخضع للسّكينة و السلام و تُفضِّل عيشة الزهد و منع الناس عن سفك الدماء و وأدِ البنات و رجل مثل هذا جدير بالاحترام و الاكرام؛ يعني شكّي نيست كه حضرت محمد صلي الله عليه و آله از بزرگترين مردان اصلاح‌گر مي‌باشد كه خدمت شاياني به اجتماع بشري كرد و همين افتخار او را بس است كه همه امّت را به سمت نور حق هدايت نمود و آنها را پذيرنده صلح و آرامش قرار داد كه زندگاني زاهدانه را ترجيح مي‌دهند و نيز مردم را از خونريزي و زنده‌به‌گوركردن دختران نجات دهد و مردي مثل او شايسته احترام و اكرام است»

و يا مثل توماس كارلايل در كتاب «الأبطال» كه ترجمه آن به نام قهرمانان منتشر شده است، از هر صنفي، قهرمان و بطل آن صنف، يعني كسي كه در آن صنف موفق بوده است را نام مي‌برد، مثل البطل في صورة القائد، البطل في صوره الشاعر. در جايي مي‌گويد: البطل في صورة النبي، قهرمان پيغمبران. در آنجا نه حضرت موسي را مي‌گويد و نه حضرت عيسي، و نه حضرت ابراهيم را، بلكه مي‌گويد: بطل و قهرمان در نبوت و پيغمبري، محمّد است.

البته هر چه ما بگوييم و ديگران اعتراف كنند قرآن و اهل بيت عليهم‌السلام از همه در وصف آن حضرت برتر و بالاتر است.

اين آيه شريفه را بخوانيد كه قرآن كريم چگونه پيامبر رحمت را وصف مي‌كند: «لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلاَلٍ مُبِينٍ؛ به يقين خداوند بر مؤمنان منّت نهاد آن‌گاه كه در ميان آنها فرستاده‏اى از خودشان برانگيخت كه آيات او را بر آنها مى‏خواند و پاكشان مى‏گرداند و كتاب و حكمت به آنها مى‏آموزد اگر چه آنان پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.» (سوره آل عمران،‌آيه ۱۶۴)

ببينيد مثل اميرالمؤمنين عليه الصلاة والسلام، چگونه پيغمبر را وصف مي‌كند:

«إِنَّ اللهَ تَعَالَى بَعَثَ مُحَمَّداً نَذِيراً لِلْعَالَمِينَ وَ أَمِيناً عَلَى‏ التَّنْزِيلِ‏ وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَى شَرِّ دِينٍ وَ فِي شَرِّ دَارٍ مُنِيخُونَ بَيْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَيَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْكَدِرَ وَ تَأْكُلُونَ الْجَشِبَ وَ تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَكُمْ الْأَصْنَامُ فِيكُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِكُمْ مَعْصُوبَة؛ خداوند متعال، محمّد صلي‌الله عليه و آله را تبليغ‌كننده بر عالميان و امين براى فرستادن قرآن و رسالت، مبعوث نمود. در آن حال شما گروه عرب، داراى بدترين دين بوديد و در بدترين جامعه زندگى مى‌كرديد. در ميان سنگ‌هاى سخت و مارهاى ناشنوا سكنى داشتيد. آب‌هاى تيره مى‌آشاميديد و غذاى خشن مى‌خورديد و خون‌هاى يكديگر را مى‌ريختيد و از خويشاوندان خود قطع رابطه مى‌نموديد. بت‌ها در ميان شما نصب شده و گناهان و انحراف‌ها سخت به شما بسته بود.» (نهج البلاغة، خطبه۲۶.)

يا در جاي ديگري از نهج البلاغه شريف مي‌فرمايد: «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ وَ أَعْلَامُ الْهُدَى دَارِسَةٌ وَ مَنَاهِجُ الدِّينِ طَامِسَةٌ فَصَدَعَ بِالْحَقِّ وَ نَصَحَ لِلْخَلْقِ‏ وَ هَدَى إِلَى‏ الرُّشْدِ وَ أَمَرَ بِالْقَصْدِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم‏؛ شهادت مي‌دهم كه محمّد بنده و رسول خداوند است. خداوند آن بزرگوار را فرستاد در حالي‌كه نشان‌ هاى هدايت كهنه شده و روش‌ها و مسيرهاى دين تخريب و محو گشته بود. پس آشكار كرد حقّ را و براى خلق خيرخواهى و پند فرمود و آنان را به رشد هدايت كرد و به اعتدال دستور فرمود. درود و سلام خدا بر او و خاندان او باد.»(نهج البلاغة،‌خطبه ۱۹۵)

بايد اعتراف كنيم كه در شناخت وجود مقدس پيامبر مقصريم و آن حضرت را نشناختيم و البته شناخته نمي‎شود؛ به قول شهيد رحمة الله‎ عليه:

«عـــدولي عـن تعداد فضلك لايق

يكـــلِّ لساني عنه في النظم والنثرِ

و ماذا يقول الناس في مدح مَن ‎اتَتْ

مدائحـــه الغــراء في مُحْكمِ الذِّكرِ

يعني شايسته است كه از شمارش فضايل تو دست بردارم كه زبانم الكن است كه آنها را به نظم و نثر بيان دارم. چه بگويند مردم در مدح كسي كه در قرآن كريم خداوند عالم او را مدح كرده است.»

وظيفه اين است تا آنجا كه مي‌توانيم و در توان ماست پيام‌هاي سيره حضرت خاتم الانبياء صلي الله عليه و آله و سلم در همه شعب حيات از معنويات و غيب و شهود و اخلاق و تربيت و روابطي كه اسلام بين مردم و خدا، و فرد با جامعه يا عائله برقرار مي‌سازد را به جهانيان برسانيم و اين سيره و مكتب را تبليغ نماييم كه خدمتي و اصلاحي بالاتر از معرّفي اين سيره به بشريّت نيست.
https://tabeshekosar.ir/vdcf.cdyiw6d1vgiaw.html
نام شما
آدرس ايميل شما