سه شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ , 30 Apr 2024
دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۲۳:۴۹
کد مطلب : 14457
تابش کوثر - آیت الله جوادی آملی : سالك از همان آغاز كه در بستر صراط مستقيم حركت می‌کند، سلوك الهي دارد. در ۳ حوزه اين سلوك تقسيم شده است؛ سلوك اصغر و اُوسط و اكبر كه همان جهادهاي ۳ گانه است، جهاد اصغر و اُوسط و اكبر.در جهاد اصغر تلاش اين است كه انسان بر دشمن بيروني پيروز بشود، در جهاد اُوسط كوشش بر اين است كه بر دشمن دروني فاتح بشود، در جهاد اكبر آن است كه دوست را به مقام بالاتر برساند، دشمني در كار نيست. در جهاد اصغر بين عَدوّ و صَديق است، در جهاد اُوسط بين عقل و هواست، در جهاد اكبر بين عقل و قلب است؛ يعني بين علم حصولي و استدلالي و برهاني با علم شهودي و امثال ذلك است. آنكه مي‌گويد:
آفت ادراك اين قيل است و قال
خون به خون شستن محال است و محال (۱)، يعني شما مطالب نظري را هرگز نمي‌تواني با مطالب بديهي حل كني؛ مطلب پيچيده نظري كه يك مفهوم است، با مطالب روشن و شفاف بديهي كه مفهوم است حل نمي‌شود. آن مفاهيم پيچيده را بايد با مصداق حل كرد، نه با مفهوم بديهي! مفهوم بديهي يك خوني است كه بخواهيم با آن خون، آن مفاهيم بلند نظري را حل كنيم؛ مفاهيم نظري را بايد با مصداق عيني و شهود خارجي حل كرد، نه با مفهوم بديهيِ نظري كه هر دو در فضاي ذهنند.

دعوت متفاوت قرآن براي گروه‌هاي سه‌گانه سالك

قرآن كريم، هم براي مقرّبان پيام دارد، هم براي اصحاب يَمين، هم براي اصحاب مَشئمه. اصحاب مَشئمه را انذار مي‌كند تا به راه بيايند، براي اصحاب يَمين تبشير به بهشت دارد، براي مقرّبان، تبشير به وصول و لقاء الهي دارد. اگر در قرآن در سوره مباركه وَاقَعَه فرمود: مردم ۳ دسته اند؛ عدّه‌اي مقرّبند، عدّه اي اصحاب يَمينند، عدّه‌اي اصحاب شِمالند؛ فرمود: لَقَدْ اَرسَلنَا رُسُلَنََا بِالبَيّنات وَ اَنزَلنَا مَعَهُمُ الكِتابَ وَ المِيزانَ لِيَقُومَ النّاسُ بِالقِسطْ وَ اَنزَلنَا الحَديدِ فِيهِ بَأسٌ شَديد(۲). كتاب براي مقرّبان است، ميزان براي اصحاب يَمين است و حديد براي اصحاب مَشئمت؛ اين تَثليث در مقابل آن تَثليث است. به هر تقدير، خداي سبحان هر ۳ گروه را دعوت كرده است؛ آنها كه اصحاب مَشئمه‌اند را دعوت كرد به راه بيايند، آنها را كه در راهند دعوت كرده‌اند كه بالاتر بيايند، آنهایي را كه بالا هستند، دعوت مي‌كنند كه به مراحل بَرين و برترين راه پيدا كنند.

لذا بشارت‌‌ها و انذار‌ها در قرآن هم متفاوت است. يك وقت است افراد را به كار خير تشويق مي‌كنند و به بهشت بشارت مي‌دهند. يك وقت است فرهيختگان و محققان و پژوهندگان و علماء و انديشوران را تشويق مي‌كنند و آنها را بشارت مي‌دهند كه اينها اهل تحقيقند: بَشِّرْ عِبادِ اَلَّذِينَ يَستَمِعُونَ القُولَ فَيَتَّبِعُونَ اَحسَنَه (۳). اين گروه پژوهشگر كه در صدد ارزيابي مكاتب گوناگون هستند از يك سو، قدرت تشخيص باطل از سوي ديگر و قدرت انتخاب حق از سوي سوّم را دارند؛ اينها در عين حال كه تبشير به بهشت مي‌شوند، تبشير به لقاء الهي دارند و سلوك الهي دارند. اين گروهي كه از بشارت ويژه برخوردارند، مي‌توانند جزء گروهي باشند كه فَادْخُلِي فِي عِبادِي. وَ ادْخُلِي جَنَّتِي(۴). آن جَنَّهُ اللِّقاء حساب ديگري دارد، آن جَنّاتٌ تَجرِي مِنْ تَحتِهَا‌الاَنهار(۵) حساب ديگري دارد.

اين گروه‌ها داراي دو بهشتند؛ در يك بهشت با بدنشان و جسمشان به سر مي‌برند، در بهشت ديگر با جانشان. هم اكنون كه مردان الهي در دنيا هستند، با بدنشان يك سلسله لذائذي را احساس مي‌كنند و با جانشان يك سلسله معارفي را احساس مي‌كنند؛ بيگانه نيستند، تفكيك نيست؛ جسم و جان با هم است، منت‌ها بهشت جان، جاي ديگر است، بهشت جسم جاي ديگر.

(راه يابي)، (راه داني) و (راه سازي)؛ سه مرحله در سلوك الهي

اينكه فرمود: بَشِّر عِبادِ اَلَّذِينَ يَستَمِعُون، اينها كساني‌اند كه راه را تشخيص مي‌دهند. وقتي راه را تشخيص دادند، مي‌شوند مهندسان اين راه كه چگونه اين راه را بسازند و براي اينكه اين راه را بسازند، همراهاني هم خواهند داشت. اولاً خودشان را تطهير مي‌كنند، تنزيه مي‌كنند، تَقديس مي‌كنند از هر پلیدی، و ديگران را هم اينچنين؛ يك عده‌اي را هم به همراه مي‌برند. اينكه درباره وجود مبارك پيغمبر(ص) در دعاهاي ماه شعبان گفته شده: وَ اجعَلْهُ لِي شَفيعاً مَشَفَّعاً وَ طَريقاً اِلِيكَ مَهيَعا (۶)، ناظر به همين است. آن وجود مبارك، شفيع است براي يك عده‌اي؛ و شفاعتشان چون مقبول است، مي‌شود شفيع مشفع؛ «شَفيع مُشفَّع» شفيعي است كه شفاعت او مورد قبول است. وَ طَريقاً اِلِيكَ مَهيَعاً؛ يعني ما در حوزه رسالت و نبوّت حضرت ختمي نبوّت(ص) كه به سر ببريم، يك راه وسيعي است.«طَريق مَهيَع» غير از طريق مستقيم است؛ (طريق مستقيم) را نمي‌گويند طريق مَهيَع. آن راه باز و وسيع و ميدان وسيع و فراخناك را مي‌گويند: «مهيع».

اگر كسي وارد حوزه نبوت بشود، مي‌شود يك طريق مهيع. اين طريق مهيع را مهندس،خودش مي‌سازد، يعني خليفه خدا مي‌شود در راه سازي؛ بعد از راه يابي، بعد از راه داني؛ راه سازي مطرح است. يعني بعد از اينكه فهميد راهي هست و چگونه بايد آن راه را احداث كرد، با اعتقاد و تخلق و عمل صالح،راه را ساخت و از فرش به لقاء الهي كه عرش الهي است بار يافت.
در اين سير و سلوك عرفاني كه با مشاهده كار مي‌كند، همانطوري كه از حديث حارثه بن مالك و از آي: لُو تَعلَمُونَ عِلمَ اليَقينِ. لِتَرَوُنَّ الجَحيم(۷) بر آمده است و همانطوري كه از خطبه امام علي بن أبيطالب(ع) بر مي‌آيد؛‌ اين شخص، جهنم و اهلش را مي‌بيند، بهشت و اهلش را مي‌بيند؛ مي‌بيند يك عده هيزم جهنمند، مي‌بيند يك عدّه سنگ جهنمند كه جهنم با آن سنگ‌‌ها گداخته مي‌شود.

بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دامت بركاته) در برنامه تلويزيوني «سلوك الهي» دماوند ـ مرداد ۱۳۹۲
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱) مثنوي معنوي/ دفتر سوّم/ بيت ۴۷۷۸ (۲) مجادله/ ۲۵
(۳) زمر/ ۱۸ (۴) فجر/ ۲۹ و ۳۰ (۵) بقره/ آية ۲۵
(۶) اقبال الأعمال/ ۶۸۸ ـ ( فَصلُ فِيمَا نَذكُرُه مِن[عَن] الدُّعاء فِي شَعبان مَروي عَن ابنِ خالوِيه)
(۷) تكاثر/ ۵ و ۶
روزنامه کیهان - خوان حکمت در دهه ولایت (قربان تا غدیر)روزهای زوج منتشر می‌شود
https://tabeshekosar.ir/vdca0yn6.49nym15kk4.html
نام شما
آدرس ايميل شما