جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ , 17 May 2024
شنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۰۰
کد مطلب : 119490
گفتگوی رسانه تابش کوثر، با دکتر رضا نصیری معاون فرهنگی و سیاسی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در سازمان مرکزی دانشگاه فرهنگیان کشور، به مناسبت هفته دفاع مقدس
مراقب نفوذی‌ها در جمهوری اسلامی باشیم
به گزارش تابش کوثر، رضا نصیری، معاون فرهنگی و سیاسی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در سازمان مرکزی دانشگاه فرهنگیان کشور در مورد آغاز جنگ تحمیلی گفت : در ۳۱ شهریور ۵۹ صدام با پاره کردن قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر با حمایت غربی‌ها به ویژه آمریکایی‌ها و حمایت‌های ارتجاع عرب، جنگی ناجوانمردانه علیه ملت ایران شروع کرد که این جنگ هشت سال به طول انجامید و موضع جمهوری اسلامی از روز اول دفعِ تجاوز و دفاعی بود؛ حتی زمانی که ما وارد خاک عراق شدیم به عنوان تعقیب متجاوز بود. در این جنگ خسارت‌های عظیمی به منابع انسانی و مادی جمهوری اسلامی وارد شد که البته این خسارت ها دستاوردها و ارزش های زیادی داشت که در حد بضاعت خود به برخی از آنها اشاره می‌کنم.

*** دوست داشتم یک روزی در این جهاد مقدس بتوانم نقش ایفا کنم
نصیری اذعان داشت: در آغاز جنگ تحمیلی ۸ یا ۹ سال بیشتر نداشتم ولی به سبب شرایط خانوادگی چون پدر بزرگوارم از روحانیون مبارز و انقلابی شهرستان گناباد بودند و همچنین به دلیل اینکه در حال و هوای انقلابی آن دوران نفس کشیده و بزرگ شده بودم و از طرفی در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی وارد حزب جمهوری اسلامی در شاخه دانش آموزی شده بودم، دوست داشتم یک روزی در این جهاد مقدس بتوانم نقش ایفا کنم. شرایط برای همه یک شرایط جهادی بود، حتی برای ما که یک دانش آموز ساده بودیم برای ما هم یک شور و شوقی به وجود آمده بود.

*** من هم قطره‌ای از آن دریا بودم
وی خاطرات اولین روز حضورش در جبهه های جنگ را اینگونه یادآور شد: اولین باری که خدا توفیق داد و بنده توانستم مشهد شهدا را درک کنم، کلاس پنجم ابتدایی بودم؛ آستان قدسِ رضوی، بازسازی شهر هویزه که توسط صدامیان با خاک یکسان شده بود را بر عهده گرفته بود و به این وسیله بنده اولین بار به منطقه عملیاتی جنوبِ کشور حضور پیدا کردم؛ اما اولین باری که به عنوان رزمنده در جبهه جنگ علیه صدام و برای دفاع از نوامیس اسلامی و دفاع از دین و انقلاب اسلامی شرکت کردم در سن ۱۲ سالگی بود که خداوند توفیق داد همزمان در عملیات خیبر که یکی از مهم ترین عملیات های دوران دفاع مقدس بود،حضور داشته باشم. در سال ۶۲ در قالب طرح لبیک یا خمینی جمع کثیری از رزمندگان به طرف جبهه ها حرکت کردند و من هم قطره‌ای از آن دریا بودم.

*** نیروهای ما را با یک سلاح غیر متعارف، زمین گیر کرد
این رزمنده خاطر نشان کرد: عملیات خیبر اگر به اهدافی که برایش تعریف شده بود می رسید ما در اواخر سال ۶۲ بصره را فتح کرده بودیم؛ اما در یک اقدام غیر انسانی با کمک دول غربی به ویژه آلمان که مواد اولیه ساخت سلاح های شیمیایی را در اختیار صدام قرار داد، او به صورت گسترده از سلاح های شیمیایی استفاده کرد و جلوی پیشروی نیروهای اسلام را گرفت و در حقیقت نیروهای ما را با یک سلاح غیر متعارف که سابقه استفاده از آن سلاح ها تا آن روز در جنگ تحمیلی وجود نداشت، زمین گیر کرد و بسیاری از همسنگران و دوستان من که با هم دیگر از شهرستان گناباد در یک اعزام به جبهه رفته و در قالب چند گردان در تیپ ۲۱ امام رضا، سازماندهی شده بودیم، یا به شهادت رسیدند یا مجروح شدند.

*** تصور صدام این بود که ایران را تجزیه می‌کند
نصیری اظهار داشت: ما در ۲۰۰ سال گذشته در هر جنگی که برای مردم ما پیش آمده بود بخشی از سرزمین مان را که از آذربایجان و گرجستان و هرات و افغانستان و پاکستان و سیستان گرفته تا مجمع الجزایر بحرین (که البته بحرین با خیانت پهلوی دوم و در حقیقت با چند تشر که ارتجاع عرب به شاه ایران زده بود از دست داده شد) از دست داده بودیم از همین حیث تصور صدام از این جنگ این بود که ایران را تجزیه می‌کند و مخصوصاً بخش عرب نشین خوزستان را به یکی از استانهای عراق تبدیل خواهد کرد و بقیه هم به بخش کردستان عراق خواهند پیوست، بقیه بخش ها هم مثل بلوچستان و گلستان به نحویتجزیه می شوند و به شکل های مختلف در پی تجزیه و شکستن اقتدار مرکزی بودند، ولی اتفاقی که افتاد بر خلاف میل آمریکا و ابرقدرت‌های آن زمان و نیت صدام این بود که مردم ایران گوش به فرمان امام خمینی(ره) به صحنه آمدند و کویت با آن همه امکانات نظامی و ارتش آموزش‌دیده ، وقتی صدام حمله کرد کمتر از ۱۲ ساعت سقوط کرد .

*** حتی یک وجب از خاک جمهوری اسلامی تا پایان جنگ در تصرف صدام باقی نماند.
معاون فرهنگی و سیاسی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در سازمان مرکزی دانشگاه فرهنگیان کشور، اضافه کرد: ما در جنگ تحمیلی فقط با صدام نمی جنگیدیم. در جنگ، اگر بررسی کنید می بینید که ما از حدود ۲۰ کشور دنیا اسیر گرفته بودیم یعنی اینها پشتِ سرِ صدام قرار گرفته بودند؛ به علاوه تانک‌های ۷۲t- که هدیه شوروی به صدام بود (حتی گلوله آر پی جی ۷ هم روی آنها زخم نمی گذاشت)، هواپیماها و بمب افکن هایی که از غرب گرفته بود، موشک‌های فرانسوی و سلاح‌های شیمیایی که از آلمان گرفته بود و اطلاعات ماهواره‌ای که آمریکا به آنها می داد و پشتیبانی که ناوگانهای عظیم آمریکایی در خلیج فارس از صدام می کردند، اینها همه یک جنگ جهانی کوچک بود که علیه جمهوری اسلامی به راه انداخته بودند. اما نتیجه این شد که حتی یک وجب از خاک جمهوری اسلامی تا پایان جنگ در تصرف صدام باقی نماند.

*** خون شهدا را امروز پشتوانه جمهوری اسلامی می‌دانیم
وی اذعان داشت: مهم‌ترین مسئله این بود که مردان و زنان این سرزمین مخصوصا دانش آموزان که حدود ۳۶ هزار نفر شهید دادند در برابر دشمن جانانه سلاح بدست گرفتند و جنگیدند. اگر امروز در برابر زورگویان عالم به خاک نمی افتیم به خاطر این است که عده‌ای از جوانان و نوجوانان ما یک روزی در برابر خدا به خاک افتادند و در خون خود غلطیدند و ما ثمره خون شهدا را امروز پشتوانه جمهوری اسلامی می‌دانیم.

*** یکی از بزرگترین آتش باری های دشمن در منطقه فاو- ام القصر بود
رضا نصیری حضور در عملیات ها را این چنین ادامه داد: در عملیات والفجر ۸ فتح فاو و استقرار در خط فاو-بصره و خط فاو- ام القصر که یکی از بزرگترین آتش باری های دشمن در منطقه فاو- ام القصر بود که خداوند خواست و من در آنجا حضور داشتم و در آنجا معلم شهیدم، شهید حسن کفایی از شهرستان زیبد گناباد از همسنگران من بود که در آنجا شهید شد. شهید حسین عجم از دوستان طلبه بنده بود که از ناحیه سر ترکش خمپاره خورد و شهید شد. عملیات بعدی عملیات کربلای ۱ بود که یادم می‌آید صدام بعد از تلاش برای گرفتن فاو که موفق نشد، از منطقه غربِ کشور حمله کرد و شهر مهران را تصرف در آورد و اسمش را گذاشت دفاعِ متحرک و می گفت مهران به جای فاو.

*** از ناحیه دست چپ و پای راست دچار جراحت جنگی شدم
نصیری افزود: امام خمینی(ره) دستور آزادسازی مهران را دادند و ما جزء مدافعین و کسانی بودیم که در فاو حضور داشتیم، شبانه از فاو به سمت مهران حرکت کردیم و در اولین عملیات ایذایی که علیه سپاه دشمن در منطقه مهران در ارتفاعات قلاویزان انجام شد شهید محسن خسروی که در فاو با هم بودیم در این منطقه با تیر مستقیمی که از چهار لول ضد هوایی دشمن شلیک شد و به سینه ایشان اصابت کرد، در جلوی چشمانم به آسمان پرکشید. عملیات دیگری که برایم رقم خورد، عملیات کربلای ۵ در منطقه شلمچه بود که در این عملیات در گردان المهدی لشکر ویژه شهدا حضور داشتم. گردان ما پیشروی خود را به سمت دشمن شروع کرد و به جایی رسیدیم که صدای شلیک‌های مستقیم دشمن را کنار گوشمان احساس می‌کردیم و همچنان به پیشروی خودمان ادامه می دادیم که بر اثر شلیک خمپاره ۶۰ دشمن بنده به همراه جمعی از دوستان و آقای صلاحی که فرمانده گردان بود، که بعداً بر اثر مجروحیت های جنگی شهید شد، همگی مجروح شدیم و بنده از ناحیه دست چپ و پای راست دچار جراحت جنگی شدم و غریب بر شش ماه درمان و برنامه‌های پزشکی طول کشید تا بهبودی حاصل شد. در عملیات بعدی که عملیات بیت المقدس ۳ بود و در منطقه عمومی ماووت در ارتفاعات مشرف بر حلبچه در استان سلیمانیه انجام شد، رزمندگان اسلام در گردان نصرالله از لشکر ۵ نصر توانستند ارتفاعات گوجار را از چنگ دشمن در بیاورند. این ارتفاعات بسیار استراتژیک و مهم بود البته چندین بار قبل از ما گردان ها و لشکر های دیگری هم در آنجا عملیات داشتند ولی با فشارهای دشمن ناچار به ترک منطقه شده بودند. وقتی ما از ارتفاعات گوجار بالا می‌رفتیم همینطور اجساد مطهر شهدای گردان ها و لشکر هایی که قبل از ما آنجا عملیات انجام داده بودند قابل مشاهده بود. من در این عملیات بیسیم چی گردان بودم، فرمانده گردان ما شهید آقا رجب محمدزاده بودند که بعد از اتمام دفاع مقدس ایشان فرماندهی سپاه پاسداران سیستان و بلوچستان را عهده دار شدند و در انفجاری که توسط عمال آمریکایی ریگی انجام شد، ایشان به شهادت رسیدند.

*** خرمشهر نقطه ممات و حیات بسیج و سپاه است
*** تا شب آتش بس، اجازه ندادیم که دشمن وجبی جلوتر بیاید
نصیری بیان کرد: آخرین عملیاتی که حضور داشتم عملیات مرصاد بود که حضرت امام قطعنامه را پذیرفته بودند و دشمن تمام تلاشش را می کرد تا بخش هایی از سرزمین ایران را به اشغال خود در بیاورد تا بتواند پای میز مذاکره دستِ برتر داشته باشد و چانه زنی بیشتری بکند و از طرفی به منافقین میدان داد وارد خاک جمهوری اسلامی شوند که البته تا اطراف کرمانشاه پیش رفتند. در همین حین دشمن بعثی از جنوب مجدد حمله کرد و ما از نظر سرزمینی برگشتیم به سال ۶۱ و ۶۲ . در همان زمان، امام خمینی(ره)، پیامی به سپاه و بسیج داده بودند مبنی بر اینکه خرمشهر نقطه ممات و حیات بسیج و سپاه است و باید وجب به وجب جنگید و دفاع کرد و نگذارید که خرمشهر مجدد سقوط کند؛ لذا ما و جمع کثیری از دوستان مستقیم از مشهد حرکت کردیم به سمت اهواز و چون اعزام مجدد بودیم و در قالب گردان ها از قبل سازماندهی شده بودیم، مستقیم به خط مقدم رفتیم و در سه راه حسینیه جاده اهواز- خرمشهر توانستیم دشمن را زمین گیر کنیم و تا شب آتش بس، اجازه ندادیم که دشمن وجبی جلوتر بیاید. در همین جا یاد و خاطره دوست شهیدم علی آل شهیدی که ساعاتی قبل از آتش بس به وسیله موشک مینی کاتیوشای صدامیان به شهادت رسید را گرامی می دارم.

*** می دانستیم که پیروزی از آنِ جبهه حق و مجاهدان راه حق است
این همسنگر شهدا در پاسخ به این سوال که تا چه حد به پیروزی ایمان داشتید گفت: رزمندگان اسلام و به ویژه شهدا به این بشارت قرآنی اعتقاد راسخ داشتند که چه دشمن را شکست دهیم و چه در راه خدا به شهادت برسیم در هر صورت پیروزیم و به کمال رسیده‌ایم. رزمندگان اسلام به پیروزی ایمان داشتند و در حقیقت راه امام حسین را می رفتند، لذا امید به پیروزی قطعی بود و بشارت آن را هم امام راحل به عنوان نایب امام زمان به ما داده بودند و هیچ وقت حتی در بدترین شرایط جنگی هیچکس احساس شکست نمی کرد، همیشه رزمندگان اسلام پیروزی را در مقابل چشمانشان می‌دیدند حتی زمانی که در مواردی پیروز نمی شدند؛ ولی این پیروزی نهایی را می دانستیم که از آن جبهه حق و مجاهدان راه حق است.

*** دفاع مقدس یک مدرسه بود، یک دانشگاه و یک مکتب بود
نصیری با بیان اینکه دفاع مقدس یک مدرسه بود، یک دانشگاه و یک مکتب بود، خاطرنشان کرد: در مکتب و دانشگاه است که انسان تمرین و عبرت آموزی می‌کند. ما در حقیقت از دفاع مقدسمان باید درس بگیریم چرا که راهی که شهدا و ایثارگران و خانواده هایشان رفتند جزء مکاتب دفاع مقدس است که باید دیده شود و باید در وجود جامعه ما مثل چشمه هایی پاک جاری شود و از کنار این چشمه ها، درختهای تنومندی سبز شود.

*** پرِ کاهی تقدیم به بارگاه قدس الهی
*** شهدا از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم
وی گفت: به عقیده من جبهه و جنگ در دفاع مقدس، جلوه های مختلفی داشت که یک بخش آن جلوه های نظامی بود و رادمردی، ایثار و ایستادگی در برابر دشمن را نشان می دهد که البته این یک جلوه آشکار است، اما جلوه های پنهان بسیاری داشت که ما فقط به نقل خاطرات برخی از آنها بسنده کردیم و درک نکردیم که چگونه یک دانشجوی پزشکی حدود ۱۸ ساله در دزفول وصیت می کند که برای قبر من سنگ قرار ندهید، بلکه با لایه نازک سیمان قبر را بپوشانید و با انگشت روی آن بنویسید پرِ کاهی تقدیم به بارگاه قدس الهی. واقعاً این شهید چه درجاتی از عرفان و معنویات و وصول به درگاه قدس الهی را طی کرده که حتی حاضر نیست یک سنگ قبر برایش قرار دهند یک چنین فردی حتی از کلمات هم عبور کرده است. چیزی که به چشم می خورد، اوج عرفان، اخلاق، معنویات و گذشت است. اینها باید شکافته شود و نباید سطحی از کنارشان عبور کرد اینها باید تبدیل به الگو بشود و برای نسل آینده باید ترجمه شود تا بفهمند اینها را و بشناسند. من چون خودم در دوران دانش‌آموزی در جبهه بودم معتقدم که آن ۳۶ هزار نفر دانش آموزی که از نفس افتادند و شهید شدند به خاطر این بود که ما امروز از نفس نیفتیم .

*** دعوا سرِ میز قدرت و وزارت و این چیزها نبود
نصیری خاطرنشان کرد: یکی از نکاتی که لازم می دانم به آن اشاره کنم این است که ما در دوران جنگ در کنار رزمندگان و شهدا در کنار آن اوج عرفان و اخلاق، در کنار نماز شب ها و زیارت عاشوراها، دعوا سرِ میز قدرت و وزارت و این چیزها نبود، دعوا سر این بود که ما تکلیفمان را با امام حسین قبل از اذان صبح روشن کنیم یا بعد از اذان صبح. بعضی می گفتند ما زیارت عاشورای گردان را قبل از اذان صبح بخوانیم که تکلیفمان مشخص شود، بعضی می گفتند بعد از اذان صبح بخوانیم تا روزمان را به حسینی شروع کنیم. دعوا سر این حرف ها بود.

*** درس ها و عبرت های دفاع مقدس
نصیری تصریح کرد: در کنار همه این حرف ها بحث ستون پنجم دشمن بود، نفاق هم بود، دشمن نفوذ کرده بود. ما در بالاترین مقامات؛ یعنی ریاست جمهوری، بنی‌صدر خائن را داشتیم که دشمن اینگونه نفوذ کرده بود و اگر خیانت‌های بنی‌صدر نبود ما در سال‌های اول جنگ خیلی از کارهایی که در سال آخر انجام دادیم را می‌توانستیم انجام بدهیم، لذا این جزء درس ها و عبرت های دفاع مقدس است که مراقب نفوذی‌ها در جمهوری اسلامی باشیم.

*** اعتماد به نفس و خود باوری از مهمترین دستاوردهای دفاع مقدس بود
نصیری ضمن اشاره به دستاوردهای دفاع مقدس افزود: دفاع مقدس دستاوردهای زیادی داشت که از جمله مهمترین آنها می توان به اعتماد به نفس و باور خودمان اشاره کنیم، چون در آن زمان باید تحت دستور بلوک غرب یا شرق می‌بودیم اما ما با تکیه بر اعتماد به جوانان خودمان و تحت رهبری حضرت امام پیروز شدیم. ما در دفاع مقدس یک وجب از خاک وطن را از دست ندادیم و بینی ابرقدرتها را به خاک مالیدیم و امروز اگر می‌بینید که جوانان ما غنی‌سازی اورانیوم انجام می دهند و موشک نقطه زن می سازند و جوانان جبهه مقاومت در اقصی نقاط جهان، از جمهوری اسلامی الهام می‌گیرند؛ اینها همه از دستاوردهای دفاع مقدس ماست.

در پایان نصیری با اشاره به شعر؛ این همه گفتیم لیک اندر بسیچ، بی عنایات خدا هیچیم هیچ، تاکید کرد:
علت اینکه این شعر به ذهنم آمد این است که ما این همه حرفها را گفتیم ولی آن نقش اصلی خداست و غیر از خدا دیگر هیچ. ب/۱۱۰
https://tabeshekosar.ir/vdcb99b8grhb8ap.uiur.html
نام شما
آدرس ايميل شما