پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ , 25 Apr 2024
سه شنبه ۱۴ شهريور ۱۳۹۱ ساعت ۲۰:۰۲
کد مطلب : 258
فایل ویدیودانلود فایل
تاريخ : 1391/01/17
ابن عباس مي‌گويد: حسن و حسين (عليهما السلام) بيمار شدند. پيغمبر با جمعي رفتند عيادت، اينهايي كه پاي تلويزيون هستند و شما بدانيد يك قصه‌ي چند صفحه‌اي چه لطيفه‌هايي دارد. بعد شما لطيفه‌هايش را بگوييد. امام حسن و امام حسين كوچك بودند، مريض شدند. پيغمبر و مردم به عيادت رفتند. به اميرالمؤمنين پيشنهاد شد كه خوب است براي شفاي بچه‌هايت نذري كني. حضرت علي و حضرت زهرا(سلام‌الله عليهما) و فضه كه خادم آنها بود نذر كردند كه اگر بچه‌ها خوب شدند، سه روز روزه بگيرند. بالاخره بچه‌ها خوب شدند و در خانه هم مواد غذايي نبود، اميرالمؤمنين مقداري جو قرض كرد و فاطمه‌ي زهرا(س) يك سوم آن را آرد كرد و نان پخت و هنگام افطار تا رفتند بخورند، در خانه زده شد. سائلي آمد گفت: السلام عليكم يا اهل بيت رسول الله، يا اهل بيت محمد، سلام كرد و گفت: من مستمندي هستم، غذايشان را به اين سائل دادند، با آب افطار كردند. شب بعد هم همينطور شد. روزه گرفتند وقت افطار كسي آمد، باز همان يك سوم جو، آرد شد، خمير شد، نان شد، شب دوم، يتيم آمد. شب سوم اسير آمد. اصل قصه را خيلي‌ها شنيدند. اما نكاتش.
۱- زندگي امامان، همانند زندگي ديگران
۱- امامان ما هم به گرفتاري‌هاي ما مبتلا بودند. همانطور كه بچه‌ي ما مريض مي‌شود، بچه‌هاي امامان ما هم مريض مي‌شوند. سؤال: حالا ما دستمان به جايي بند نيست خودمان يا بچه‌هايمان مريض مي‌شوند، ولي امام كه مي‌تواند دعا كند بچه‌اش هيچ‌وقت مريض نشود. يك سؤال است. جوابش اين است كه بايد زندگي امامان مثل ما باشد تا براي ما امام باشند. اگر امام‌ها خواسته باشند، زندگي خودشان را با دعا و نفرين حل كنند ديگر براي ما الگو نيستند. مثلاً امام حسين نفرين كند يزيدي‌ها و كربلايي‌ها همه خاكستر شوند. خودشان مريض هم نشوند، هركس مي‌خواهد به اينها شمشير بزند، شمشيرش كل شود.
اگر امامان ما خواسته باشند مشكلات ما را نداشته باشند، براي ما امام نيستند.
حضرت زهرا را ما نياز داريم. حضرت زهرا مستقل كه نبود. تا پدرش بود، تابع پدرش بود. بعد از پدر هم تابع شوهرش بود. اما اگر اين چهارده معصوم يك زهرا نمي‌داشتند، اين خانم‌ها گوش نمي‌دادند. مي‌گفتند:قربانش بروم، چهارده تا مرد بودند، خبر از ما زن‌ها نداشتند. هي گفتند: بچه‌داري، خانه‌داري، شوهر داري! بايد يكي باشد كه اگر هم مي‌گويند: بچه‌داري، اين دخترش زينب، اين هم پسرش امام حسين. اگر گفتند: خانه‌داري، اين برخوردش با كنيزش، اگر گفتند: شوهر داري، اين برخوردش با شوهرش. يعني براي اينكه يك الگوي عملي باشد، در چهارده معصوم يك زن لازم است.
پس بچه‌ي امام‌ها مريض مي‌شوند. حق هم ندارند دعاهاي مستجاب و معجزه استفاده كنند. مثل پليس، پليس اسلحه دارد ولي حق ندارد اگر با كسي دعوايش شد، بزند. بايد هرجا فرمانده مي‌گويد بزند. رئيس بانك پول دارد، اما حق ندارد كليد بياندازد در گاوصندوق و بردارد. اگر پول مي‌خواست بايد از بغل دستي‌اش قرض كند. نديديد به ماشين اداره‌ها نوشتند، استفاده‌ي اختصاصي ممنوع!
بله معجزه، دعاي مستجاب، علم غيب دارند اما استفاده‌ي اختصاصي نبايد بكنند. بچه‌ي امام‌ها هم مثل باقي‌ها بايد مريض شوند، مثل باقي‌ها بايد خوب شوند. اين يك مورد.
۲- نذر كارهاي معنوي در كنار نذرهاي مادي
۲- پيغمبر و اصحاب ديدنش آمدند. اين خودش يك درس است. كه بزرگ‌ها عيادت كوچك‌ها بروند. طوري نيست.
۳- مردم پيشنهاد كردند به اميرالمؤمنين نذر كن. حضرت امير نگفت: خوب من وظيفه‌ي خودم را تشخيص مي‌دهم، لازم نيست شما به من دستور بدهيد. آخر بعضي‌ها همين كه مثلاً يك عنواني دارند، حالا پولي، مدركي دارند... تو ديگر نمي‌خواهد به من ياد بدهي! من شش تا مثل تو را قورت مي‌دهم. مردم عادي به اميرالمؤمنين پيشنهاد كردند، گفت چشم. يك كسي حرف مي‌زند بگوييد: چشم. امام زين العابدين مي‌فرمايد: «الهي وَ مُتَابَعَةِ مَنْ أَرْشَدَنِي» (صحيفه/ص۹۲) يك حالي به من بده كه هركس مرا نصيحت مي‌كند بگويم: چشم! عارمان نشود، انتقاد پذير باشيم، پيشنهاد پذير باشيم.
۴- نذر روزه، بعضي خانم‌ها كه نذر مي‌كنند از پول شوهرشان دو تا گوسفند نذر مي‌كنند. به شوهرش مي‌گويد: پول بده. من نذر كردم. مي‌گويد: تو نذر كردي، من چه خاكي بر سرم كنم! اگر خانم خودش پول دارد، نذر كند. اگر ندارد مي‌خواهد نذر كند، به شوهرش بگويد: من مي‌خواهم نذر يك گوسفند كنم. پول داري؟ پول مي‌دهي؟ اگر گفت: آره، نذر كن. اگر خودش هم دارد نذر كند وگرنه از جيب خليفه شما حق نداريد نذر كنيد. نذر روزه!
نذر كنيم مثلاً يك سوره‌ي قرآن را حفظ كنيم. ‏البته نذرهاي ما خيلي‌هايش خوب است. چون نذر مي‌كنيم يك چيزي را... منتها نذر كه مي‌كنيم، به يك آدم‌هايي بدهيم كه لااقل يك كمكي به زندگي‌شان شود. يك ناهاري، يك شامي.
گاهي وقت‌ها غذا هم كه مي‌دهيم، به اشراف مي‌دهيم. يعني آدم‌هايي كه سير هستند، ماه رمضان يك جاهايي افراد مي‌گويند: من امشب شش جا مهماني هستم. و افرادي هم هستند از اول ماه رمضان تا آخر ماه رمضان جايي ندارند.
در خانه‌ي حضرت امير نان جو مي‌خوردند. راجع به نان جو هم يك چيزي بگويم. ارزش نان جو، مي‌ترسم نان جو گران شود اين حديث را بخوانم. آخر هرچه بگوييم گران مي‌شود. حالا گران مي‌شود شما نخريد ولي حديثش را بدانيد. فرق نان جو با نان گندم مثل فرق اهل بيت است با باقي مردم. خيلي نان جو سفارش شده است. اخيراً هم دنياي علم به اين نان جو رسيده است.
۳- ارتباط مثبت با اقليت‌هاي مذهبي
سؤال: داريم در بعضي روايات كه مثلاً حضرت امير از يهودي وام مي‌گرفت. حالا اين گندم و جو را نمي‌دانم. ولي در موارد ديگر داريم. برايم يك سؤالي بود كه اميرالمؤمنين چرا از يهودي وام مي‌گيرد. رفتم نزد يكي از علما گفتم: چرا؟ الآن اگر من از يك يهودي وام بگيرم، اصلاً در ايران مرا كلاغ پر مي‌كنند. قرائتي از فلان يهودي وام گرفته است. چرا حضرت امير گرفت؟ البته الآن چون مسائل سياسي است. مسائل ديني نيست، سياسي است. آن آقا گفت: ۱- به يهودي‌ها و مسيحي‌ها مي‌گويد: رهبر مسلمان‌ها زندگي‌اش عادي است. گاهي نياز به قرض دارد. اين خودش يك نكته است. ۲- به مردم ياد مي‌داد با اقليت‌هاي مذهبي معاشرت كنيد. داد و ستد كنيد. ۳- وقتي قرض مي‌كرد و مي‌گفت: پول را فلان روز مي‌دهم، آنها به خوش وفا بودن اهل بيت خوش‌بين مي‌شدند و به اسلام گرايش پيدا مي‌كردند. من اگر گفتم: آقا من فلان دقيقه خانه‌ي شما مي‌آيم، ۲۲ دقيقه هم خانه‌ي شما هستم. مي‌گويد: اوه... چقدر آدم منظمي هستي! پس ببينيد در همه‌ي اينها نكته است. وام گرفتن تا بگوييد: زندگي ما زندگي اشرافي نيست. يك قصه بگويم.
آيت الله العظمي بروجردي مريض شد. شاه براي خوشنامي، پزشك فوق تخصص را از خارج به ايران آورد، براي درمان آقاي بروجردي. به اين پزشك گفتند: اين نفر اول مسلمان‌ها و شيعيان است. اين ذهنش روي پاپ رفت كه مثلاً مثل پاپ مسيحي‌ها است. وارد قم شد، قم كجا، واتيكان در ايتاليا كجا؟ مقر پاپ را مي‌بينيد چقدر تزئينات. ديد ديوارها مثل ديوار... خيلي عادي است. رفت خانه‌ي آقاي بروجردي ديد عادي است. رفت اتاق آقاي بروجردي ديد يك كرسي است و يك لحافي دارد، بحتش زد! اين دكتر گفت: من زندگي پاپ را ديدم. اين چه زندگي است؟ آن چه زندگي است؟ دسته‌ي تلفن پاپمان طلا است. دسته‌ي تلفنش و گوشي‌اش طلا است. خود همين كه رهبر مسلمان‌ها جو قرض كند. خود اينكه سر وعده بدهد. اينها مهم است.
يكي اينكه نان تازه بخوريم. حضرت زهرا سه كيلو را، يكجا خمير نكرد. نان تازه، اصلاً كهنه خوري بعد از اينكه فريزر آمده، كهنه‌خوري مد شده است. قرآن مي‌گويد: اگر مي‌خواهيد گوشت بخوريد، گوشت تازه بخوريد. «لَحْماً طَرِيًّا» (نحل/۱۴) چند جاي قرآن آمده است. گوشت تازه! اين چيزهايي كه ما در فريزر مي‌گذاريم، گرچه گاهي آسايش است براي اينكه مبادا، مبادا! در بيابان كه نيستي. هروقت هم مهمان آمد، چند متري شما مغازه است. بله يك كسي بيابان زندگي مي‌كند، شوهرش مي‌خواهد جبهه برود. دستش به هيچ‌كس نمي‌رسد،ولي در اين شرايط چه دليلي دارد كه ما اينقدر سبزي كهنه، نان كهنه و نمي‌دانم گوشت كهنه. كهنه خوري رسم است. حضرت زهرا هرشب نان تازه درست مي‌كرد. اين يك مسأله‌اي است.
زن در خانه كار مي‌كند، ولو دختر پيغمبر! اين خودش يك درس است. اينها همه براي ما مكتب است
https://tabeshekosar.ir/vdcicvar2t1aw.bct.html
نام شما
آدرس ايميل شما