شنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ , 27 Apr 2024
شنبه ۲۳ دی ۱۳۹۱ ساعت ۱۴:۱۹
کد مطلب : 2004
بیان نکات و لطایف معراج جسمانی رسول خدا در گفتگو با حضرت آیت الله مبشر کاشانی

سیر تکاملی بشر می تواند به جایی برسد که انسان به معراج برود

سیر تکاملی بشر می تواند به جایی برسد که انسان به معراج برود
مرجع عالی قدر حضرت آیت الله مبشر کاشانی در شب رحلت پیامبر اکرم  در گفتگو با رسانه الکترونیکی تابش کوثر پیرامون معراج رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند :
خداوند در سوره اسراء( بنی اسرائیل ) می فرماید : بسم الله الرحمن الرحیم سُبْحانَ الَّذِی أَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ (۱)
آیه شریفه به انضمام روایاتی که در ذیل آیه ، در تفسیر آیه و در تاویل آیه برای حقیقت معراج بیان شده است نکته ی مهمی که دارد این است که اولا راه عروج جسمانی برای حضرت عیسی صلوات الله علیه در آیات دیگر بیان شده ، اصل عروج جسمانی برای انسان کامل امری شدنی وامکان وقوعش برای انسان کامل در آیات بیان شده است ، بنابراین هم آیاتی که مربوط به معراج حضرت عیسی است یا برای مکان رفیعی که برای حضرت ادریس است و معراج برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم همه یک مسیر واحدی نشان می دهد و آن هم اینکه سیر تکاملی بشر می تواند به جایی برسد که انسان به معراج برود. برای بعضی از انبیا بوده لکن به نحو تام و اتمش برای نبی اکرم ، پیامبر اسلام بیان شده که در این سوره می فرماید منزه است خدایی که عبد خود را در شبی از شب ها از مسجد الحرام به مسجد الاقصی و از آنجا برای معراج برد که مابقی مطالب در روایات وارد شده در ذیل این آیه بیان می کند 


بسیار معراج حضرت تعدد و تکثر داشته است
ایشان در ادامه افزودند : لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا روایات معراجیه خیلی مفصل است و در روایات آمده که پیامبراکرم معراج های متعدد داشته اند که یکی از معراج ها در اینجا بیان شده ولی عروج حضرت متعدد و متکثر بوده ، تعدادش را در بعضی از روایات ۲۵ مرتبه یا شاید بیشتر بوده ما عدد به نحو صد درصد صحیح نمی دانیم ولی بسیار معراج حضرت تعدد و تکثر داشته است و در معراج هایی که پیامبر داشتند حقیقت بهشت و بهشتی ها و دوزخ و دوزخیان را می دیدند به انضمام اینکه بعضی از معراج های پیامبر برای تشریع احکام بوده یعنی اصل احکام عبادی در معراجی تشریع شده است و برای پیامبر ابلاغ شده است 

لطافت جسم یکی از اموری ایست که از مقتضیات معراج است
این مرجع تقلید در ادامه افزود : تا اینجا می خواهیم بگوییم که معراج با جسم که برای حضرت عیسی میسور بود به خاطر غذاهایی که مادرش حضرت مریم استفاده می کرد ، غذا های بهشتی بود که موجب لطافت جسمی حضرت عیسی شده بود ان غذا ها موجب تلطیف جسم شد و لطافت جسم یکی از اموری ایست که از مقتضیات معراج است اگر با جسم عادی باشد معراج مشکل است و لذا مادر حضرت عیسی از غذاهای بهشتی میل می کند و حضرت زکریا می گوید هر وقت بر محراب وارد شدم ، دیدم که پیش حضرت مریم رزق است و رزق من عند الله بوده ، خب رزق من عند الله یعنی بهشتی و از بهشتی که در پیشگاه خدا هست ، آن بهشتی که ملک لله است (حالا ان بهشت خودش بحث هایی دارد) غذاهایی که از بهشت خاص باشد برای حضرت مریم تهیه می شد و ان غذا ها باعث شد لطافت خاصی جسم مبارک حضرت عیسی پیدا کند و بتواند بعدا به معراج برود 

آنقدر جسم مبارک پیامبر اکرم لطیف شده بود که سایه نداشت
ایشان در ادامه افزودند : پیامبر اکرم از این غذا ها تناول می کرد گرچه مدارکش برای ما کم است ولی مسلم اینچنین است به خاطر اینکه همین که جسم مبارکش سایه نداشت نشان دهنده ی لطافت جسمانی پیامبر بوده است . هر شیء در آفرینش سایه دارد حتی بلور سایه دارد آنقدر جسم مبارک پیامبر اکرم لطیف شده بود که سایه نداشت. حتی در یک روایت که روایت اش را در یکی از کتب معتبر دیدم در مورد شخصیت امام معصوم فرموده بود از نشانه های امام آن است که معصوم باشد از نشانه های امام آن است که سایه نداشته باشد . این از خصیصه پیامبر بود اما از خصایص کل اهل بیت این بوده که ابدان طیبه ی آنها سایه نداشته است و بدنی که سایه ندارد آنقدر لطیف است که از اشیاء لطیف هم لطیف تر است بنابراین می تواند با ان بدن لطیف به معراج برود 

بدن مبارک پیامبر ابتدا در طی الارض و در مرحله دوم طی السماء که بهش می گیم معراج آسمان ها را طی کرد
حضرت آیت الله مبشر کاشانی در ادامه تشریح کرد : سُبْحانَ الَّذِی أَسْرى بِعَبْدِهِ این آیه شریفه دو تا مطلب بیان می کند یکی طی الارض را که در آن واحد از مسجد الحرام به مسجد الاقصی برود و در یک شب طبق روایت از مسجد الاقصی به معراج رفت و هفت آسمان را طی کرد ، کرسی را طی کرد تا به عرش رسید و عرش را طی کرد تا به جایی رسید که جبرئیل امین گفت دیگر من بیشتر نمی توانم با تو همراهی کنم اگربیشتر بخواهم همراهی کنم پر و بالم می سوزد. بنابراین سه نکته است
یک با جسم مبارکشان معراج کرده چون کلمه عبد آمده یعنی خود عبد این بدن مبارک پیامبر ابتدا در طی الارض و در مرحله دوم طی السماء که به آن می گوییم معراج ، آسمان ها را طی کرد
دو بحث طی الارض و بعد بحث معراج است که. با جسم این معراج محقق شده است این سه نکته ای که در این آیه آمده و هدف این بوده که آیات الهی به پیامبر نشان داده بشود یعنی چیز هایی که دیدنی نیست بر حسب ظاهر آنچه دیدنی است می بینیم در عالم هستی ممکنه که انسان در سیر انفسی هم امور مادی را ببیند اما اینجا مراد از اینکه ما آیات خود را نشان دادیم مثل بهشت و بهشتیان احوالشان چگونه است دوزخ و دوزخیان احوالشان چگونه است و جایگاه انبیا که داشته در معراج می رفته را ببیند 


حضرت عیسی که پیامبر اولوالعزم بود با همه مقامی که داشت به آسمان چهارم رسید و عروج کرد
حضرت آیه الله مبشر کاشانی در پاسخ به این سوال که آیا از کلمه عبد درآیه شریفه تعبیر به عموم می توان کرد یعنی هر کسی که بنده بشود می تواند به معراج برود ، گفت :
عباد الله در سیر بندگی اشان دارای مقاماتی می شوند که بر حسب تفاوت های مراتبی که برای عبودیت است آثاری هم که نصیب آنها می شود مختلف و متراتب است یعنی مراتب عبودیت متفاوت است و رتبه ها و مراتب را از آثارش پی می بریم ، بحث معراج به آسمان ها مر بوط به غایت مقام بندگی است منتهی حضرت عیسی که پیامبر اولوالعزم بود با همه مقامی که داشت به آسمان چهارم رسید و عروج کرد لکن به آسمان پنجم و شش و هفتم راه نتوانست پیدا کند یعنی تلطیف روحی و شخصیت باطنی او در مرتبه و مقامی بود که او را به معراج و تا آسمان چهارم بردند که قران اصل مطلب را امضا می کند و در روایات هم بیان شده است که حضرت عیسی سلام الله علیه به کدام آسمان رفته است که آسمان چهارم آمده است 

قرب حضرت پیامبر اکرم به خدای تبارک و تعالی قرب قوسین است
ایشان در ادامه افزودند : اما راجع به پیامبر ما هم بحث طی الارض بیان شده است که از مسجد الحرام به مسجد الاقصی رفت و هم طی السماء و ان حرکت عروجی را در روایات آمده تا عرش رفته است یعنی بالاترین نقطه عروج انسان فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى (۲) آیه بیان گر این است که قرب حضرت پیامبر اکرم به خدای تبارک و تعالی قرب قوسین است ، قوسین یک قوسش قوس واجب الوجود است و یک قوسش قوس ممکن الوجود است یعنی ممکن الوجود به واجب الوجود آنقدر نزدیک شد( مخلوق به خالق آنقدر نزدیک شد) که به مرحله ادنی رسید یعنی نزدیک تر از آن امکان تصور و وقوع ای برایش نیست در آیه بیان این است که قرابت به اینکه ذات حضرت حق و صفات و اسماء حضرت حق آنقدر پیدا کرد که به قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى رسید 


ایشان افزود : پاسخ سوال شما این است که عبودیت مراحلی دارد یک عبد مرحله اش این است که به آسمان دوم برود یکی به اسمان چهارم برود که حضرت عیسی به آسمان چهارم رفت یکی هفت آسمان را طی کند و بالاتر به عرش ، پیامبر اکرم عالی ترین مرحله ی عبودیت را پیمود 


حضرت آیت الله مبشر کاشانی در پاسخ به این سوال که کعبه شریف محاذی عرش خدا است چرا پیامبر اکرم از کعبه عروج پیدا نکردند که محاذی عرش است و از مسجد الاقصی به معراج رفتند ؟ گفت :
برای اینکه از مکانی عروج پیدا کرد که حضرت عیسی عروج پیدا کردند ، برای خدا و حضرت پیامبر که فرقی نمی کند حتی اگر از خانه یا از کعبه عروج می کرد . و اینکه از مسجد الاقصی عروج می فرمایند اشاره به این است که ما همان راه عروج را می رویم که عیسی رفت منتهی چون یک مقدمه ی طی الارضی داشته عروج بیشتر می شود مثل هواپیما که هرچه حرکتش در باند بیشتر باشد باسرعتش بیشتری می تواند برود هواپیما ها که یک باندی دارد آن قسمت باند که بخواهد عروج کند از بیت الحرام به مسجد الاقصی می آید ، از آنجا شروع می شود فلذا حضرت عیسی به آسمان چهارم رفت و پیامبراکرم تا عرش رفت و دلیل دیگر اینکه عروج حضرت عیسی جسمانی است و مردم بدانند عروج پیامبر اکرم هم جسمانی است 


حضرت آیه الله مبشر کاشانی در پاسخ به این سوال که چرا پیامبر اکرم عروج جسمانی کردند و عروج روحانی نکردند گفت : رتبه ی عروج روحانی پایین تر از عروج جسمانی است زیرا عروج جسمانی سخت است و یک جسم لطیف تر هم می خواهد الان خیلی ها در عالم رویا مثلا به آسمان ها می روند پس ان فرد هم با پیامبر فرقی نمی کند ؟ یا مثلا بعضی افراد در عالم مکاشفه ، در مکاشفه جسمش است قالب روحیش متصل می شود به ملکوت اعلی و عروج قالب مثالی دارد ، در مکاشفه عالم مثالی در بدنش است پرده می رود کنار می بیند اما یک بعد برتر است که انسان خارج می شود از بدنش و به معراج می رود بدنش بر حسب ظاهر نشسته یا خوابیده است مردم خیال می کنند خواب است اما او تخلیه کرده ، تخلیه یعنی اون قالب جسمانی خالی کرده است و رفته است ، اولیای خدا از این معراج ها داشته اند نه به عالم آسمان ها بلکه حداقل به برزخ بروند و برگردند ، اگر جسمانی نبود پس بعضی از عرفا هم می گفتند ما هم که یک معراج تخلیه ای یا معراج مکاشفه ای یا روحانی داشته ایم و اینکه معراج جسمانی مهم است بدین دلیل است که برای کسی راه ندارد و فقط در انبیا حضرت عیسی سلام الله علیه بوده که آن هم تا آسمان چهارم رفتند 


معظم له در پاسخ به این سوال که مگر خداوند تبارک و تعالی مکان خاصی دارند که پیامبر از اینجا رفتند به آن مکان گفت : در بحث های جهان شناسی دانشمندانی که علم نجوم را دنبال می کنند ، می گویند این جهان دارای سیارات و منظومه ی شمسی است و این منظومه ی ما درون کهکشانی قرار دارد که آن کهکشان میلیارد ها منظومه شمسی در خودش دارد و ما در یکی از این منظومه ها هستیم که بسیاری از این منظومه ها در یک کهکشان است در حالی که ما میلیون ها کهکشان هم داریم و همه ی آنچه علم نجوم به آن رسیده است حاکی از این است که تمام اینها مربوط به آسمان اول است یعنی به آسمان دوم کسی راه پیدا نکرده است چون آسمان دوم محتاج عروج است 


ایشان در ادامه افزود : آسمان دوم در حیث باطن در همین آسمان است یعنی این طور نیست که ما از این آسمان برویم بیرون و هزاران کیلومتر برویم تا برسیم به آسمان دوم نه این شکلی نیست باطن و ملکوت این آسمان با آن گستردگی که دارد ، آسمان دیگری است که آن آسمان بر این آسمان حکومت می کند احاطه دارد آن آسمان (آسمان دوم) بر این آسمان (آسمان اول) به خاطر اینکه لطیف تر یعنی آسمان دوم نسبت به آسمان اول الطف است  و لذا چون الطف است پس محیط است باز آسمان سوم نسبت به آسمان دوم محیط است چون الطف است و همانطور تا می آید و به کرسی می رسد ، کرسی حقیقتی است ، یک جهان لاینهایی وسیعی است که در روایت از امام صادق سلام الله علیه سوال می کنند می فرماید هفت آسمان در مقابل کرسی ( هفت آسمان نه یک آسمان که هزاران کهکشان و هر کهکشان هزاران منظومه درآن هست ) مثل یک انگشتری است که در یک بیابان افتاده باشد یا مثل یک دانه سنگ ریزی ای که در بیابان پر است از سنگ ریزه یعنی هفت آسمان در برابر کرسی انقدر کوچک است 


این مرجع تقلید در ادامه گفت : اگر انسان بخواهد در عظمت آسمان ها فکر کند همین آسمان اول با اینکه آسمان ادنی است دنیا ، دنیا یعنی پایین یعنی پست ، نا چیز، این دنیای ناچیز ما آسمان ناچیز ما که میلیون ها کهکشان دارد و هر کهکشان ای میلیون ها منظومه دارد و همه هم دارند به سوی او حرکت می کنند یعنی به سوی یک مبدا در حرکتند این قانون انا لله و انا الیه راجعون راجع به همه ی کهکشان ها هم هست اما کهکشان ها از جایی به جای دیگر حرکت می کنند این حرکت به سوی چیست بحثش جداست ولی در آسمان دنی و دنیای پایین و آسمان از یک جهتی پایین و از یک جهتی پست است یعنی به نسبت آن آسمان بالا پست است و رتبه اش پایین تر است و به خاطر اینکه ان لطافتی که آسمان دوم دارد این ندارد (چون آن آسمان دوم الطف است به نسبت آسمان اول که دنیای ما باشد) حکومت دارد ، احاطه دارد آسمان دوم محیط بر آسمان اول است و همین طور آسمان دوم بر سوم یعنی آسمان دوم به نسبت به آسمان سوم دنیا محسوب می شود و آسمان سوم نسبت به آسمان چهارم دنیا محسوب می شود در حالی که خودش خیلی لطافت دارد اما بحث تلطیف و لطافت های جسمانی همانطور ادامه پیدا می کند تا می خواهیم به کرسی برسد کرسی حقیقت محیط بر هفت آسمان است که امام فرمود هفت آسمان در برابر کرسی مثل انگشتری که در بیابان یا سنگ ریزه ای که در بیابان گم شود اینقدر در مقابل کرسی کوچک است و بعد می فرماید که کرسی در مقابل عرش در مقابل یکی از سرادقات عرش (عرش سرادقی دارد که یکی از سرادقاتش سرادق العظمه یکی از سرادقاتش سرادق العزه است ) هر سرادقی که دارد اینها محل ظهور و بروز و تجلی تام اسماء الله هستش این است که انسانی که عروج کرده پیامبر ما رفته به مبدا العظمه رسیده که ان مبدا العظمه و مبدا القدره و مبدا العزه و مبدا الکبریایی یعنی تجلیات جمیع اسماء است انجا می خواهد ان آیات که مربوط به خود خداست ، تجلیات حضرت حق را در سرادق عرش ببیند 


این استاد حوزه تصریح کرد : اگر این نباشد انسانی که عروج نداشته نمی تواند در روایات حاکی باشد یعنی شما می بینید که پیامبر و ائمه ما ، امامان ما هم عروج داشتند چرا ( بنده عقیده ی خودم را عرض می کنم) چون چیزی که ندیده چرا توصیف می کنند در دعا ها امام هی قسم می دهد و می گوید ای خدا تو را به آن اسمائی که تجلی کرد در سرادق عرشت ، سرادق عزت سرادق قدرت ، اگر ندید پس چرا توصیف می کنید ؟ حتما دیده حالا یا معراج به روح است یا معراج به جسم است بعضی می خواهند بفرمایند که معراج روحانی و جسمانی با هم اختصاص دارد به پیامبر اکرم و امامان ما اگر معراج داشتند روحانی بوده جسمانی نبوده اما به دلیل ان روایات که می فرماید امام از شرایطش این است که سایه ندارد از این خصوصیتی که برای امام بیان فرمودند در می یابیم که امکان عروج جسمانی هم برای امام است که حالا اگر اینکه در روایت بیان نشده برای اینکه ظرفیت عقول کم بوده الان هم اگر بنده نوعی بخواهم خیلی از مقامات معنوی اهل بیت عصمت و طهارت ان طور که در روایات می توانیم موشکافی کنیم و حقایق لطیف و فضائل را بگوییم کشش عقول ضعیف است در بعضی از افراد تحمل بخواهند بکنند و واقعیت را ادراک کنند بیانش مشکل می شود مثلا در زمان صدر اسلام ائمه رو به رو بودند با افرادی که ممکن است به غلو کشیده بشوند ، افراطی یا تفریطی بشوند از این طرف به امام خدایی نکرده توهین بشه که اینها مدعی کذا هستند که حقیقتی در کار نیست و منکر بشوند و یا اینکه بگویند اینها خدا هستند هر دو غلط است نه اینها عبد هستند فلذا می فرماید سُبْحانَ الَّذِی أَسْرى بِعَبْدِهِ همه این مقامات به خاطر همین عبودیت است اگر عبد نبود به این مقامات نمی رسید 

هیچ کس بدون عبودیت به هیج جا نمی رسد
ایشان در ادامه افزود : ما یکی از نکاتی که در بحث تشهد نماز داریم این است که اشهد ان محمد عبده و رسوله اول شهادت می دهیم که پیامبر عبد بود بعد از اینکه عبد بود رسول شد ، عبد ها رسول می شوند عبد ها نبی می شوند عبد حضرت خضر می شود پس بنابراین اگر بحث عبودیت نباشد هیچ کس بدون عبودیت به هیج جا نمی رسد اینکه فلان شخص می گوید علی الله و حسین الله اینها همه غلط به خاطر اینکه شخص به قول معروف نه خدا را شناخته نه ولی خدا را هیچ کدام نشناخته است 

این آیه شریفه دلیل بر جسمانی بودن معراج دارد

ایشان اظهار کرد : این آیه شریفه دلیل بر جسمانی بودن معراج دارد اگر در آیه شریفه بود سبحان الذی اسرا به یا سبحان الذی اسرا بروح عبده اما می فرماید عبده خودعبد را برد که معلوم می شود معراج جسمانی بوده این یکی از امور مهم و آیاتی ایست که واقعا پیامبر اکرم را در راس انبیا قرار می دهد از آن طرف گفتیم مهمترین پیامبران که حضرت عیسی باشد در بین پیامبران اولوالعزم که آنها بینشان مراتب دارند خب هر پیامبر اولو العزم دارای ویژگی های خاصی بوده است موسی کلیم الله آنقدر آیات قرآن راجب به موسی است برای اینکه مقام تکلیم داشته و خدای تبارک و تعالی مستقیم با حضرت موسی حرف می زد و تکلم می کرد واسطه ای نبوده بین او و خدا که حضرت موسی سلام الله علیه خیلی عظمت دارد 

ایشان در ادامه گفت : بعد حضرت عیسی مقام پیدا می کند که اول در تکونش تصریح آیات قران است که با غذاهای بهشتی بدنش تکون پیدا کرده ساختار جسمانی اش یک ساختار ماوراء الطبیعی بوده است حتی خود شخصیت حضرت مریم ، ساختار جسمانی حضرت مریم با ان غذاهای بهشتی متحول می شود کُلَّمادَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً (۳) یعنی این استمرار داشته همیشه این طوری بوده است نه اینکه یک زمانی امروز این غذا باشد فردا نباشد پس همیشه غذای او از رزق من عند الله بوده است پس نتیجه می گیریم جسم مبارک حضرت مریم با آن غذاها آنقدر لطیف می شود و همانطور فرزندش که بر حسب ظاهر می خواهند ذبح کنند نمی توانند شخص مشابهه ای را پیدا می کنند خیال می کنند او هست ولی خود حضرت با جسم مبارکش به معراج می رود و آنقدر این جسم رشد معنوی داشته که حیات همیشگی دارد مثل حضرت خضر که از آب حیات استفاده کرد حضرت عیسی هم از آب حیات استفاده کرد حضرت خضر با جسمش آن هم باجسمش منتها انقدر عظمت دارد که این جسم به معراج می رود و آن هم به آسمان چهارم می رسد در مکان برتر دارد با آن جسم زندگی می کند پیامبر ما هم مرتب می رفت باز یک بحث است که اگر قدرت عروج پیدا کند قدرت نزول هم می تواند داشته باشد و باز هی مکرر باشد ، قدرت سعود داشته باشد و قدرت نزول داشته باشد اگر کسی برود و برگردد کار مشکل می شود یعنی باید قدرت بیشتری داشته باشد پیامبر طبق بعضی روایات ۲۵ مرتبه و بعضی روایات بیشتر معراج می رفت و بر می گشت نه اینکه فقط یک مرتبه ببرند او را و لذا عظمت پیامبر و برتری پیامبر معلوم می شود 

ایشان در پایان افزود : همین جهان مادی ما مکان خودش دارد و گسترده است باطنی دارد که آسمان دوم است و آن آسمان دوم محیط است بر آسمان اول نه اینکه آسمان دوم جای کوچکی باشد که بگیم به اندازه اینکه یک بدن قرار بگیرد نه خیلی وسیع است و وسعتش از جهان مادی ما خیلی بیشتر است بله آن آسمان دوم را و هر آنچه در آسمان دوم است همه را دید بعد رفت به آسمان سوم و هر آنچه در آسمان سوم است همه را دید بعد رفت به آسمان چهارم حضرت موسی را دید، حضرت عیسی را دید چون حضرت عیسی با جسم مبارکش آنجا هست و بقیه انبیاء با روح مبارکشان آنجا هستند بعضی می گویند که ار.واح طیبه و نورانی انبیاء چون روح است در آسمان هفتم است الا ای حال یا بگیم ارواح آنها در آسمان هفتم است یا در آسمان چهارم که با جسم مبارک حضرت عیسی هماهنگی دارند با تمام آنها طبق روایات پیامبر اکرم سخن گفت و لذا راجب به انبیاء اختلاف است که آیا انبیاء الان روحشان در آسمان چهارم یا آسمان هفتم یا در عرش است . حتی اگر انبیاء روحشان در عرش باشد پیامبر اکرم روح مبارک و جسمشان هر دو آنجا رفته است و چون با جسم مبارک رفته پس بر آنها بر تری دارند


پیامبر و ائمه ما ، امامان ما هم عروج داشتند
https://tabeshekosar.ir/vdch.vnit23nvkftd2.html
نام شما
آدرس ايميل شما

مصاحبه خوبی بود ولی این جمله را اصلاح کنید
بهش می گیم تبدیل شود به آن می گوییم