توسل
آيا توسّل به پيامبر و اهلبيت اوعليهم السلام شرك است؟
با اندكى دقّت در اطراف خود، متوجّه مىشويم كه گردش امور هستى، بر اساس اسباب و وسايل و به تعبيرى ديگر توسّل است. آب و مواد غذايى از طريق ريشه، تنه و شاخه درخت، به برگ آن مىرسد و ريشه درخت از طريق برگ، نور و هوا را دريافت مىكند.
باران كه مىبارد، به واسطه ابر است وابر به وسيله گرم شدن آب دريا در اثر نور خورشيد ايجاد مىشود.
در حديثى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم: «اَبى اللّه ان يجرى الاشياء الاّ بالاسباب»(1) خداوند از اين كه كارها بدون سبب و علّت جريان پيدا كند، اِبا دارد. خداوند براى هر كارى واسطه و علّتى قرار داده است.
هر چند شفا و درمان از خداست، «و اذا مرضت فهو يشفين»(2) امّا همين شفا را خداوند در عسل قرار داده است؛ «فيه شفاء للنّاس»(3)
هر چند خداوند كارها را تدبير مىكند، «يُدبّر الامر»(4) امّا فرشتگان واسطه تدبير او هستند. «فالمدبّرات امراً»(5)
در مورد توسّل قرآن مىفرمايد: «و ابتغوا اليه الوسيلة»(6) وسيلهاى براى نزديكى به خدا جستجو نماييد. حال، آن وسيله كدام است؟
خداوند در اين آيه، نوع وسيله را براى ما مشخّص نكرده و به صورت مطلق فرموده است. لذا وسيله، شامل هر چيزى كه ما را به خدا نزديك كند، مىشود.
توسّل حضرت آدم
حضرت آدم پس از آنكه از بهشت اخراج گرديد، ساليانى را به گريه، زارى، توبه و انابه گذراند، سپس كلماتى را از طرف پروردگارش دريافت كرد و به آن كلمات متوسّل شد. قرآن مىفرمايد: «فتلقّى آدم من ربّه كلمات فتاب عليه»(7)
فخر رازى و بسيارى از مفسران اهل سنت گفتهاند كه مراد از «كلمات» كه حضرت آدم به آنها متوسّل گرديد، نام پيامبر و اهلبيتش بوده است. و آن كلمات اينچنين بود:
«الهى يا حميد بحقّ محمّد، يا عالى بحقّ علىّ، يا فاطر بحقّ فاطمة، يا محسن بحقّ الحسن، يا قديم الاحسان بحقّ الحسين و منك الاحسان»
واسطه قراردادن پيامبر و اوليا
وهّابيون مىگويند: اگر نام كسى را در كنار نام خدا ببريد شرك است!
در حالى كه اگر اين سخن آنها درست باشد، خداوند نعوذ باللّه خود مشرك است. زيرا در آيه ۷۴ سوره توبه مىفرمايد: «وما نقموا الاّ اغناهم اللّه ورسوله من فضله» خداوند و پيامبرش آنها را بىنياز نمودند. و در جاى ديگر مىفرمايد: «اللّه يتوفّى الانفس»(8) خداوند جانها را مىگيرد. و در جاى ديگرى مىفرمايد: «يتوفّاكم ملك الموت»(9) ملك الموت جان شما را مىگيرد. بنابراين واسطه داشتن، نه تنها شرك نيست، بلكه اساس هستى بر مبناى واسطه است.
توسّل به پيامبر و اهلبيت او
وهّابىها مىگويند: پيامبر كه مُرد، مُرد، خاك شد و جماد گرديد!
در پاسخ مىگوييم:
اوّلاً ما اين مطلب را قبول نداريم. ثانياً، بر فرض محال، قبول كرديم، ما به مقام پيامبر متوسّل مىشويم و مقام زنده و مرده ندارد. مقام ابوعلى سينا محفوظ است چه زنده باشد و چه نباشد.
علاوه بر آن كه ما معتقديم كه پيامبر و اهلبيت او ائمّه ما زندهاند، قرآن مىفرمايد: «و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون»(10) و گمان مبريد كسانى را كه در راه خدا كشته شدند، مردهاند، بلكه آنها زنده و در پيشگاه خداوند روزى مىخورند.
شهدا نه تنها زندهاند، بلكه قرآن مىفرمايد: «فرحين بما اتاهم اللّه من فضله» آنها به خاطر نعمتهايى كه خداوند به آنها داده است، خوشحالند.(11)
سالى در مدينه باران نباريد، خليفه دوّم به عبّاس عموى پيامبر براى نزول باران متوسّل شد و گفت: خداوندا! ما در زمان پيامبر به او مراجعه مىكرديم و حالا به عموى او متوسّل مىشويم.
دليلى ديگر بر جواز توسّل
علاوه بر آيات قرآن و استدلالهاى فوق كه توسّل را جايز مىداند، يك دليل تجربى هم بر جواز توسّل داريم و آن بر آورده شدن حوائج است. ميليونها انسان مؤمن و معتقد، با توسّل به اهلبيتعليهم السلام حاجات خود را از خداوند مى خواهند و خداوند حاجتهاى آنها را برآورده كرده و مشكلاتشان را برطرف مىسازد. اگر انجام اين گونه كارها شرك است، پس چرا حاجتها برآورده شده و اينگونه دعاها مستجاب مىشود؟ چرا آنها ما را كمك مىكنند؟ آيا خداوند متعال و آن بزرگواران، ما را به شرك سوق مىدهند؟
________________________________________
1) بحار، ج۲، ص۹۰.
2) شعراء، ۸۰.
3) نحل، ۶۹.
4) يونس، ۳.
5) نازعات، ۵.
6) مائده، ۳۵.
7) بقره، ۳۷.
8) زمر، ۴۲.
9) سجده، ۱۱.
10) آلعمران، ۱۶۹.
11) آلعمران، ۱۷۰.
منبع : کتاب اصول عقائد استاد قرائتی