اگر شما چند سال هر روز روبروی تلویزیون بنشینید و کارتون ببینید، طبیعتا اولش خوشتان میآید، اما پس از گذشت مدت زمانی، دلتان شور میزدند، درست است که کارتون دیدن را رها نمیکنید، اما دلتان شور میزند، میدانید آن کار اساسی که در زندگی باید انجام دهید، این کار نیست، اما شاید چون نمیدانید دقیقا چه کاری باید انجام دهید، به دیدن فیلم ادامه میدهید. اگر مدتی را به همین نحو بگذرانید، بعد متوجه میشوید که غم شدیدی وجود شما را فرا گرفته است. کم حوصله شدهاید و با کوچکترین مسائل، به هم میریزید. در واقع شما روحتان را کوچک کردهاید. برای اینکه انتخابتان مناسب سنتان نبوده است. این واکنش از جانب روح هم کاملا طبیعی و فطری است. قرصهای اعصاب هم نمیتواند این اضطراب و آشوب درونی را درمان کند، صرفا آن را تسکین میکند و انسان آرامی میسازد، بدون هیچ کنش اجتماعی.
انسانی که کنشهای متناسب با وسعت روحش نیست، آیا اگر تمام دنیا را به او بدهند، آرام میشود؟ آیا مالکیت تمام دنیا آنقدر بزرگ هست که روح را ارضاء کند؟ یا اینکه هرچه در مقیاس دنیا جلوتر میرویم، مشکلات روحی بیشتر میشود؟ نه تنها چیز بزرگی به شما ندادهاند بلکه تمام غصهها را به شما دادهاند.
علت آن که انتخاب دنیا با غصههای زیاد همراه است، مربوط به وسعت روح است و این که انتخاب بزرگ باید مربوط به روح باشد که ابدی است و لذا اگر انسان دنیا را انتخاب کرد، نسبت به روح خود، مقصد کوچک و محدودی را انتخاب کرده است. خالق انسان - که از خود انسان صلاحش را بهتر میداند - در وصف دنیا میفرماید: «متاع قلیل» یعنی دنیا کالایی است کم و بهرهای است محدود. به همین دلیل، دنیا نمیتواند به جای انتخاب بزرگ روح جوان قرار بگیرد و اگر دنیا را انتخاب کند، نسبت به روح خود چیز بسیار کوچکی را انتخاب کرده است. معلوم است که وقتی روح، خود را گرفتار قفس دنیا کرد، مأیوس و سرخورده و افسرده خواهد شد. در مبحث بعدی به این مطلب میپردازیم که چگونه میتوانیم ابدیت را انتخاب کنیم که در عین محروم نشدن از زندگی دنیایی و فعالیتهای اجتماعی، انتخابی انجام داده باشیم که در انتها با یأس و افسردگی روبرو نگردیم؟
منبع:فارس
ر/111