Share/Save/Bookmark
توصيه مطلب
۰
 
ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه
پنج درس عملی از قیام حسینی
تاریخ انتشار : شنبه ۸ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۱۸:۵۰
گروه فرهنگی تابش کوثر - پنج درس عملی از قیام حضرت اباعبد الله الحسین علیه آلاف تحیه و الثناء در ادامه می آید :

1) استفاده از الفاظ محبت آمیز

يكي از درس هاي عاشورا اين است كه يكديگر  را با احترام و محبت خطاب كنيم 
 دقت كنيد حضرت با چه الفاظي در كربلا مخاطبانشان را صدا مي كنند (عباس جانم ، برادرم ، فرزندانم) 
 اباعبدالله الحسين عليه السلام همه را با محبت و احترام صدا كردند   حال انهايي كه مي گويند ما حسيني هستيم ببينند  همسر و فرزندان و اطرافيانشان را با محبت و احترام صدا مي كنند ؟ 

2) اهميت و تاثير تبليغ و كار فرهنگي خالصانه
 
در ان زمان تمام دستگاه هاي تبليغاتي دشمن براي منزوي كردن و در ظلمت نگهداشتن مساله عاشورا و اهل بيت عصمت و طهارت تجهيز شده بودند تا نگذارند مردم بفهمند چه شد و قضيه چه بود 
 
حال اگر مجاهدت هاي امام سجاد و حضرت زينب و اهل بيت عصمت و طهارت نبود مگر ممكن بود قضيه عاشورا كه در بياباني اتفاق افتاده بود با اين تپش و نشاط باقي بماند ؟ يقينا بدون ان تلاش ها از بين مي رفت 
 
دقت كنيد ؛ امام صادق عليه السلام طبق روايت فرمودند : هر كسي يك بيت شعر درباره حادثه عاشورا بگويد و كساني را با ان بيت شعر بگرياند ، خداوند بهشت را بر او واجب خواهد كرد (بحار الانوار ج٤٤)
 
يك دليل مهم اين است كه شعر باعث زنده ماندن ان حقيقت و به فراموشي نسپردنش مي شود 
 
پس اين يك درس مهم كربلاست كه با تدبير و اخلاص مي شود در تبليغ و كارفرهنگي با هدف سلاطين رسانه اي مقابله كرد 

3) توبه نصوح و تصمیم قاطع

يكي از درس هاي مهم عاشورا  اين است كه توبه نصوح و تصميم قاطع باعث مي شود انسان حري شود تا از لعنت به رحمت برسد 
 
دقت كرديد  حربن يزيد رياحي ان زمان كه بدنش مي لرزيد  و مي گفت خودم را بين دنيا و اخرت مي بينم اگر يك انتخاب درست نمي كرد  همچون عمر سعد و شمر لعنت مي شد   اما  توبه نصوح كرد و تصميم قاطع گرفت  تا نه تنها مورد لعن قرار نگيرد بلكه امام زمان  عجل الله تعالي فرجه در زيارت ناحيه مقدسه به حر سلام مي كند 
 
هر انساني در مواجهه با گناه بايد خودش را بين دنيا و اخرت ببيند كه در كربلا عده اي دنيا را انتخاب كردند و لعنت شدند و عده اي اخرت را انتخاب كردند و جاويد شدند 
 
خداوند متعال در ايه (٢) سوره عنكبوت مي فرمايد : 
 
أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ 
 
آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم رها مى ‏شوند و مورد آزمايش قرار نمى‏ گيرند 
 
اين يك درس مهم عاشوراست كه گناهان ما را مايوس از رحمت خدا نكند و  با توبه نصوح و تصميم قاطع   حري  شويم و امام زمان قبولمان كند

4) شناخت و درك موقعيت ، اولويت بندي و تشخيص وظيفه اصلي از وظيفه فرعي  و انتخاب درست
 
در قضيه كربلا امام حسين عليه السلام وظيفه اصلي از وظايف گوناگون تشخيص  دادند  .
 
گاهي اوقات احاد ملت و بزرگانشان در شناخت وظيفه اصلي اشتباه مي كنند و نمي دانند  چه چيزي اصلي است و بايد به ان پرداخت و در صورت لزوم كارهاي ديگر را فداي وظيفه اصلي كنند 
 
زماني كه امام حسين فرمودند الان وقت قيام است عده اي كه مومن و متعهد بودند تكليف دوم چسبيدند و نفهميدند بايد حضرت را ياري كنند يعني انهايي كه امام حسين عليه السلام تنها گذاشتند همه اهل دنيا نبودند بلكه بعضي مومن بودند و مي خواستند طبق وظيفه عمل كنند اما تكليف را نمي فهميدند و دشمن اصلي تشخيص نمي دادند و كار اصلي و مهم و با كارهاي درجه دو و سه اشتباه مي گرفتند 
 
بديهي است اگر امام حسين عليه السلام در مدينه مي ماند احكام الهي را براي مردم بازگو مي كردند ، حوزه درس و بيان معارف داشتند و احاديث پيامبر را به مردم تعليم مي دادند و به فقرا و ايتام رسيدگي مي كردند  اما حضرت همه اين وظايف فداي وظيفه مهم تر كرد و به سمت كربلا حركت كردند
 
حضرت زينب نيز موقعيت شناس بود هم موقعيت  قبل از رفتن امام حسين به كربلا و هم موقعيت روز عاشورا را شناخت  و ديگر اينكه در ان موقعيت ، انتخاب درست كرد 
 چهره هاي معروف صدر اسلام از جمله ابن عباس كه اداي فقاهت و شهامت داشتند گيج شدند و  نمي دانستند چه كار بايد كنند اما حضرت زينب موقعيت شناخت و از سختي هاي راه باخير بود كه انتخاب درست كرد و امام خود را تنها نگذاشت  
 حضرت زينب به ما درس فهم درست و هوشياري در شناخت موقعيت ها و انتخاب بهترين كار
 ولو با فداكاري و ايثار در راه خدا  مي دهند 

5) در راه دين خدا از عظمت پوشالي دشمن و از تنهايي خود احساس وحشت نكردن

 اين يكي از درس هاي عاشوراست كه از در راه دين خدا از عظمت پوشالي دشمن نترسيدند  از تنهايي خود احساس وحشت نكردن و كم بودن عده خود را مجوزي براي گريختن از دشمن ندانستن

امام حسين عليه السلام براي نجات دين قيام كرد  اما  خواصي چون ابن عباس ، عبيد الله زبير ، عبد الله بن جعفر يعني كساني كه هر يك مي توانستند يك جماعتي براي مبارزه با يزيد به ميدان بكشند هر كدام با عذري از ميدان نبرد گريختند   
اين در حالي بود كه هر كدام از اينها حرف از دفاع اسلام مي زدند ولي موقع عمل كه شد و ديدند دستگاه يزيد دستگاه خشني است و رحم ندارد و تصميم بر شدت عمل دارد  هر كدام صحنه را خالي گذاشتند تا جايي كه اباعبد الله الحسين وحيد غريب تنها گفت  هَل مِن ناصر یَنصُرنی
  اين يك عبرتي از تاريخ است زماني كه بزرگان از عظمت پوشالي و بي رحمي دشمن بترسند  انجاست كه جوهر و باطن افراد شناخته مي شود 
 
حال پيروز كربلا قطعا اباعبد الله الحسين عليه الاف تحيه و الثناء است زيرا كسي كه به هدف خود نمي رسد شكست خورده است 
 هدف دشمنان اين بود كه از اسلام و يادگاران نبوت اثري نماند اينها شكست خوردند چون اينطور نشد 
 هدف امام حسين اين بود در برنامه يكپارچه دشمنان اسلام كه همه جا را به رنگ دلخواه خودشان دراورده بودند يا قصدش داشتند رخنه ايجاد شود   و اسلام و نداي حقانيت ان در همه جا سر داده شود و بالاخره دشمنان اسلام  مغلوب شوند كه شدند
کد مطلب: 64714
 


 
سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲
۹ رمضان ۱۴۴۵
19 March 2024