به گزارش تابش کوثر؛ یارگیری داعش برای انجام عملیات تروریستی 17 خرداد 96 در تهران سادهتر از آن که تصور میشود صورت گرفته است. اجرای حکم خدا، از بین بردن هر مسلمانی که داعش او را کافر و مشرک تعریف میکند و بازگرداندن عزت مسلمانان شماری از ابزارهای تکفیریها برای جذب افراد جهت مشارکت در عملیاتهای تروریستی بوده است.
هرچند در میان انتحاریون وهابی و تکفیری بهویژه در عراق و سوریه افرادی با تحصیلات دانشگاهی هم دیده میشوند، اما برخی اعضای شبکه تروریستی 17 خرداد تهران نفراتی با تحصیلات پایین و عمدتاً غیر آشنا با مبانی اسلامی و حتی فاقد آگاهی کامل نسبت به اصول فکری داعش بودهاند.
ماجد از جمله کسانی بوده که به تیم داعش در ایران کمک کرده است. هرچند بخشی از اقداماتش را انکار میکند، اما بخشی از آن را که به صراحت بیان میکند، تأمین یک نیروی انتحاری برای تیم ترور داعش در ایران است. هنوز هم بعد از دستگیری نمیداند در چه موقعیتی قرار گرفته و چه کاری کرده است و همچنان نمیخواهد علیه داعش حرفی بزند.
سوال: ابتدا خودتان را معرفی کنید؟
سید ماجد مرتضایی، اهل یکی از روستاهای پاوه، تحصیلات چندانی ندارم، 30 سالمه و متأهلم.
سوال: چطور با داعش آشنا شدید و چطور جذب شدید؟
من برای اولین بار با داعش در تلویزیون آشنا شدم. بعد کلیپهایی در موبایل دوستهایم دیدم و آنها هم داعش را بیشتر به من معرفی کردند. گفتند حکم خدا را اجرا میکند. من هم اول خیلی قبول نداشتم، اما میگفتند که در راه خدا جهاد میکنند.
سوال: چطور با این افرادی که به ایران آمدند تا عملیات تروریستی را انجام دهند مرتبط شدید؟
یک روز یک نفر یک نامه برای من آورد، من پرسیدم این نامه چیست؟ گفت تو بخوان! من هم خواندم و از نامه متوجه شدم که دوستم صمیمی سابقم نامه را نوشته و نشانی داده و گفته بیا پیشم.
من هم رفتم پیشش. گفت ما چند نفر هستیم که به ایران آمدهایم و میخواهیم عملیات انجام بدهیم. از من خواست که من هم همراهیشان بکنم.
بعد من گفتم میخواهم زن بگیرم و نمیتوانم همراه شما باشم. از من خواستند که کس دیگری را معرفی کنم، من هم سریاس صادقی را معرفی کردم و سریاس را پیش رفیقم بردم تا با هم حرف بزنند و هماهنگ شوند.
سوال: به سریاس چی گفتید؟
گفتم قیوم برگشته و میخواهد عملیات انجام دهد و میخواهد که تو کمکش کنی، او هم گفت باشه میروم و میبینمش.
من سریاس را بردم پیش قیوم و با هم هماهنگ شدند. او هم از سریاس خواست که اگر نفراتی را میشناسد معرفی کند و اگر توانست برایشان خانه تهیه کند. سریاس هم قبول کرد و وقتی برگشتیم افتاد دنبال این کارها.
سوال: اسلحه و مهمات را چطور و از چه طریقی تهیه کردند؟
میگفتند ما خودمان سلاح و مهمات داریم، خودمان پول داریم و اینها را تهیه میکنیم فقط کسانی را میخواهیم که این عملیات را برایمان انجام بدهند.
سوال: شما هیچ نظری نداشتی که مثلاً مخالفت کنید؟
من مخالفت نکردم، اما موافق هم نبودم.
سوال: اما برایشان نیرو تأمین کردید؟
خب میگفتند ما میخواهیم حکم خدا را اجرا کنیم، میخواهیم در راه خدا جهاد کنیم و عزت مسلمانان را به آنها برگردانیم.
سوال: برای شما سوال نشد که همین داعش در عراق و سوریه چطور عزت مسلمانان را به آنها بر گردانده؟ یا عزت مسلمین را از بین برده است؟ یا اساساً منظور از عزت چیست؟
عزت مسلمین یعنی کسی دیگر نتواند به آنها ظلم کند. در عراق و سوریه هم داعش نتوانست به مسلمانان عزت بدهد. اجرای حکم خدا هم شرایطی دارد که داعش نتوانست.
سوال: در مورد تکفیر مسلمانان و کشته شدن مسلمانان برایت سوال نبود که چرا داعش مسلمانان را میکشد و حتی علمای اهل سنت ایران را هم تکفیر میکند؟
چرا گاهی برایم سوال پیش میآمد، اما از طرف دیگر هم همیشه تبلیغات میشد که داعشیها دارند حق مسلمانان را میگیرند، برای من زیاد روشن نبود که چه کسی درست میگوید.
سوال: اینکه علمای اهل سنت را تکفیر میکردند و حکم به کشتنشان میدادند هم برایتان روشن نبود؟ الان چطور؟ نظرتان در مورد داعش چیست؟
الان هم برایم روشن نیست تا بتوانم در موردشان قضاوت کنم، من که بین آنها نیستم!
سوال: چطور با این که برایتان روشن نبود به آنها کمک کردید؟ و یک نیرو که بعداً تبدیل به عامل انتحاری شد را به آنها وصل کردید؟
نه من کمک خاصی نکردم، فقط یک نفر را معرفی کردم. نه پولی بهشان دادم، نه غذایی برایشان بردم و اسلحهای برایشان گرفتم! فقط یک نفر را معرفی کردم.
منبع:فارس
ر/111