Share/Save/Bookmark
توصيه مطلب
۲
 
کلیپ صوتی -پاسخ به شبهه که مراد از «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاه‏»دوستی است
تاریخ انتشار : جمعه ۱۲ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۲۰:۱۱
رسانه الکترونیکی تابش کوثر - آنچه در ذیل می آید کلیپ صوتی از بیانات استاد قرائتی در تاریخ 11/08/1391 می باشد
غدير اختلاف بين شيعه و سني نمي‌اندازد؟
کلیپ صوتی-غدير اختلاف بين شيعه و سني نمي‌اندازد؟ پاسخ به شبهه که مراد از «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاه‏»

آقاي قرائتي يك سؤال مي‌كنيم. بحث رهبري غدير اختلاف بين شيعه و سني نمي‌اندازد؟ باسمه تعالي، نه. ما اگر غدير خم را مطرح نكنيم و خوب دفاع نكنيم، طبق آيات و روايات، بدون تأسف يك حقيقت را كتمان كرديم. قرآن به كساني كه حقيقت را كتمان كنند مي‌گويد: خدا بر اينها لعنت كند. فرشته‌ها و جن و انس بر اينها لعنت كند. «يَكْتُمُونَ» حقيقت را كتمان مي‌كنند، «يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ» (بقره/۱۵۹) ما اگر حقيقت را نگوييم، لعنت خدا و فرشته‌ها بر ما. منتهي يك طوري مي‌گوييم مشكل هم نداريم. بايد بفهميم در تاريخ چه شده. مي‌گويند: آقاي قرائتي ببين، اين غدير خم را ما قبول داريم. ولي مراد اين است كه علي را دوست داشته باشيم. «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاه‏» هركس مرا دوست دارد، علي را هم دوست داشته باشد. مي‌گوييم: خوب دوستي بيعت نمي‌خواهد؟
دوستي آفتاب داغ مي‌خواهد. شما مي‌داني در غدير خم چه شرايطي بود. من ديشب اينجا نوشتم. آفتاب داغ، كف پايشان مي‌سوخت. لباس‌هايشان را كف پايشان مي‌گذاشتند، بعد مخشان مي‌سوخت. گاهي سر مي‌كشيدند زيرا مخشان مي‌سوخت. آفتاب داغ بود. روز روشن بود. سفر حج بود. حدود صد هزار نفر بود. بعد از نماز ظهر بود. سال آخر عمر بود. محل جدايي مسلمان‌ها از يكديگر بود. همراه با خداحافظي پيغمبر بود. از مردم اقرار گرفت به توحيد و معاد و نبوت. با تبريك بود. با بيعت بود. دوستي كه تبريك ندارد. دوستي كه بيعت ندارد. دوستي كه آفتاب داغ نمي‌خواهد. سه روز اينها معطل شدند. فرمود: پنشينيد تا پيرمردهايي كه در راه هستند برسند براي غدير خم. جوان‌هايي هم كه تند رفته بودند، فرمود: به جوان‌ها بگوييد: برگردند. آخر اين همه آدم برگردد. سه روز زير آفتاب داغ بايستند كه پيرمردها برسند كه بگوييد علي را دوست داشته باشيد. تازه دوستي، خوب دوستي يعني دنبالش برو. شما اگر به خانمت بگويي دوستت دارم ولي پولت نمي‌دهم. مي‌گويد: اي دروغگو! اگر دوستم داري بلند شو بازار برويم. به بچه‌ات بگو دوستت دارم ولي بيسكوييت نمي‌خرم مي‌گويد: دروغ مي‌گويي. اگر ولايت معناي دوستي هم بگيرد يعني پيروي، وگرنه ما علي را دوست داشته باشيم اما دينمان را از كسي ديگر بگيريم. دستور از كس ديگر بگيريم. هيچ سخنراني را پيغمبر اقرار نگرفت. «الا تسمعون» صدا مي‌آيد؟ بله. «الا تسمعون» صدا مي‌آيد؟ بله. از چهار طرف اقرار گرفت. وقتي ماجرا را مي‌خواندم نفهميدم. بعد فهميدم چرا پيغمبر از چهار طرف اقرار گرفت. (با حالت گريه) وقتي حق علي را ندادند. فاطمه زهرا شب‌ها به خانه اصحاب مي‌رفت. در را مي‌زد. مي‌گفتند: فاطمه، دختر پيغمبر، شب است، نصف شب در خانه‌ي ما آمدي چه كني؟ گفت: «جئتك مستغيثه، جئتك مستنصره» براي نصرت آمدم. تو در غدير خم نبودي؟ گفتند: ما آن دورها بوديم صدا را نشنيديم. تا گفتند: ما آن دورها بوديم صدا را نشنيديم، فهميدم چرا پيغمبر از چهار طرف پرسيد: «الا تسمعون»؟ صدا را مي‌شنويد؟ يعني پيغمبر مي‌ديد كه حضرت زهرا در خانه‌شان را بزند، بگويند: ما آن دورها بوديم صدا را نشنيديم.
کد مطلب: 1062
 


 
سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲
۹ رمضان ۱۴۴۵
19 March 2024