بسم الله الرحمن الرحیم
رسانه الکترونیکی تابش کوثر – حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در شرح خطبه ۱۲۹نهج البلاغه فرمودند : اين جمله را نسل نو و نسل جوان خوب توجه كنند كه الآن مشكل ما در دهه سوم، مشكل عليبنابيطالب است؛ فرمود من هم با شما يك مشكل جدي دارم براي اينكه آنها كه سوابق درخشان مرا ديدند كه مُردند، من با يك عده جوانهايي بايد سخن بگويم كه مرا نميشناسند؛ نه سابقه من را ميشناسند نه قبل از هجرت مرا ميشناسند نه بعد از هجرت مرا ميشناسند نه از علم من خبر دارند. الآن عزيزان! نسل نو در دهه سوم مشكلي كه دارد اين است كه نه امام را ميشناسد نه رهبر را ميشناسد نه انقلاب را ميشناسد نه جنگ را درك كرده نه انقلاب را درك كرده؛ آنها كه همه اين معارف را درك كردند رحلت كردند يا شهيد شدند يا مردند يا سالمند شدند بالأخره از صحنه خارجاند؛ آنكه الآن رأيي دارد و ميداندار است نه امام را ديده نه رهبر را درك ميكند نه انقلاب را ديده نه جمهوري را ديده ؛ وقتي بگويند دوازده فروردين سالروز بيعت با اسلام است جمهوري اسلامي است اين اصلاً نميداند يعني چه. به عهده همه متدينين مخصوصاً علما و به ويژه حوزه علميه قم است اين خلأ و اين مشكل را حل كنند وگرنه به سر انقلاب آنچه خواهد آمد كه به سر قيام علوي آمد داشتن رهبر ولو عليبنابيطالب باشد يك طرف قضيه است ... عزيزان! مشكل دهه سوم اين است؛ دير بجنبيد همان خواهد شد كه در حكومت علوي پيش آمد؛ اين [تبليغ دين] وظيفه است (۱)
متاسفانه بروز یکسری از مشکلات اقتصادی سبب شده است که دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران این فرصت را مغتنم شمرده و از آن برای ناامید کردن مردم نسبت به آینده استفاده نمایند . از همین باب در این یادداشت می خواهیم به لطف و اراده الهی چشمه ای از برکات انقلاب اسلامی ایران را به نسل جوان معرفی کنیم . به دلیل گستردگی مطالب و فضای محدود از شما جوانان عزیز می خواهیم که با دقت و تدبر خود ما را کمک و یاری کرده و در صورت بروز هر گونه سوال حتما برای پاسخ به سوال خود ، آن را ، با ما در میان بگذارید .
اين خصوصيات در انقلاب ما وجود داشت :
۱- رژيم ضد اسلام ، ديكتاتور و مستبد را از بين برد، رژيم اسلامى و مردمسالار بر سر كار آورد : به عنوان نمونه : مردم غیور و عزیز ایران اسلامی از همان فروردین سال ۱۳۵۷ در همه پرسی شرکت کردند تا حضور در انتخابات در دوره های مختلف ، مردم سالاری دینی را به جهان نشان دادند . مردمسالارى دينى با شركت مردم، حضور مردم، ارادهى مردم، ارتباط فكرى و عقلانى و عاطفى مردم با تحولات كشور صورت ميگيرد؛ اين هم جز با يك انتخابات صحيح و همگانى و مشاركت وسيع مردم ممكن نيست. انتخابات نقطه اساسی وصل افکار مردم به بدنه نظام اجرایی است .انتخابات، مظهر آزادی مردم در انتخاب سرنوشت خود است.
۲- تحقيرشدگى تاريخىِ ملت ما را از بين برد، عزت ملى داد. به عنوان نمونه : رئيس سه كشور ، روزولت، چرچيل و استالين كه متحدين جنگ بودند به ميل خودشان به تهران آمدند و جلسه تشكيل دادند؛ نه از كسى اجازه گرفتند، نه گذرنامهاى نشان دادند. محمدرضا كه آن روز پادشاه ايران بود، مورد اعتناى اينها قرار نگرفت؛ آنها به ديدن او نرفتند، او به ديدن آنها رفت؛ وارد اتاق شد، برايش بلند نشدند، اعتنا نكردند! ببينيد ذلت يك دولت مركزى كه سرريز ميشود بر روى مردم، تا كجاها منتهى ميشود.
نمونه ای دیگر: محمّدرضا پهلوی، واقعاً مثل يك مأمورِ امريكا در ايران عمل مىكرد. يك عامل امريكا در رأس يك رژيم وابسته، وظيفهاى نداشت جز اينكه وقتى بگويند فلان نخستوزير را بگذار و فلان نخستوزير را بردار، اطاعت كند. آنها هر كارى مىخواستند، مىكردند. اگر هم يك وقت خودِ او مىخواست نخستوزيرى را بركنار كند و امريكاييها راضى نبودند، به امريكا مىرفت و اين و آن را مىديد، تا اجازه دهند فلان نخستوزير را بردارد يا بگذارد! وضعيت اين گونه بود. ، براى اينكه كدام رئيس شركت نفت سرِ كار بيايد؛ كدام وزير دفاع و يا كدام وزير خارجه سرِ كار بيايد، دنبال سفراى امريكا و انگليس در تهران مىفرستاد و به آنها مىگفت: مىخواهم فلان كس را بياورم. نظر شما چيست؟ اگر آنها مىگفتند «بياور»، مىآورد و اگر مىگفتند «نياور»، نمىآوردسفراى امريكا و انگليس در تهران، تعيين كننده خطوط اساسى اين مملكت بودند.
۳- انقلاب سلامی وابستگىاى كه كشور ما در طول سالهاى متمادى گرفتار آن بود و در دوران پهلوىها به فجيعترين و فضيحترين وضع خود رسيده بود، از بين برد و استقلال همهجانبه را به ملت ما داد به عنوان نمونه :
انگليسيها در زمان قاجاريه با رجال خائن آن روز، براى بردن نفت مملكت قراردادى شصت ساله بستند!. انگليس به ايران آمد و نفت گرانقيمت و ارزشمندِ اين مملكت را به قيمتى ارزانتر از آب برمىداشت و مىبرد! اگر مىخواستند به جاى نفت در بشكهها آب بريزند و ببرند، شايد برايشان گرانتر تمام مىشد! مدّت زمانى از انعقاد قرار داد شصت ساله نگذشته بود كه رضاخان را بر سرِ كار آوردند. اواخر حكومت ضعيف قاجاريه بود و انگليسيها كسى را مىخواستند تا به قلع و قمع گردنكشانى كه در گوشه و كنار ايران سربلند كرده بودند بپردازد. آنها براى اينكه كسى منافعشان را تهديد نكند، به قلدرِ گردن كلفتى كه ضمناً سرسپرده خودشان باشد، احتياج داشتند.لذا رضاخان را بر سرِ كار آوردند. چند سالى از به قدرت رسيدن رضاخان توسّط انگليسيها نگذشته بود كه او به فكر افتاد اگر بشود، پول بيشترى بابت نفت از آنها بگيرد. البته سرسپردگى او به جاى خود محفوظ بود؛ اما بالاخره هر نوكرى، گاهى به اين فكر مىافتد كه مقدار بيشترى پول از ارباب خود اخّاذى كند! مزاج قلدرمآبانه او به كمكش آمد تا با قرارداد دارسى كه هنوز سى سال ديگر مانده بود تا به سر آيد، برخوردِ قلدرانه كند. يعنى وارد هيأت دولت شد و قرارداد دارسى را در بخارى انداخت و سوزاند! وقتى به او گفتند «از مدّت قرارداد، سى سال ديگر باقى مانده است» گفت: «اين چه قراردادى است! بايد بابت نفت، پول بيشترى به ما بدهند.» آن وقت، طرفش كيست؟يك كمپانى انگليسى! به مجرّد اينكه رضاخان با قرارداد دارسى چنين برخوردى كرد، حكومت انگليس وارد ميدان شد و هاى و هوى و سر و صدا به راه انداخت. نهايتاً انگليسيها دماغ رضاخان را به خاك ماليدند و كارى كردند كه همين قرار داد را كه فقط سى سال ديگر از اعتبارش مانده بود، به مدّتِ شصت سال ديگر تمديد كرد! يعنى با انگليسيها قرارداد ديگرى بست.
اما امروز با نظام و دولتى در ايران مواجهند كه از صد عامل در مسائل اساسى كشورش، يك مورد هم منطبق با خواست امريكا نيست. انقلاب اسلامى، اوّل كارى كه كرد اين بود كه به قطع امتيازات انگليس و امريكا در ايران پرداخت .آنها مىخواستند از نفت ما استفاده كنند؛ گفتيم: «نمىشود.» مىخواستند ازسرمايهگذاريهاى ظالمانهاى كه به وسيله رژيم گذشته در ايران شده بود و آنها سودش را مىبردند، استفاده كنند؛ گفتيم: «نمىشود.» مىخواستند در ارتش - بخصوص در نيروى هوايى - حضور داشته باشند؛ گفتيم: «نمىشود.»
نمونه ای دیگر : بعد از انقلاب، يكى از ديپلماتهاى برجستهى آمريكا اين را گفت و نوشت؛ گفت ما بوديم كه به شاه ميگفتيم شما به فلان چيز احتياج داريد، به فلان چيز احتياج نداريد! آنها بودند كه ميگفتند اين رابطه را بايد برقرار كنيد، اين رابطه را بايد قطع كنيد؛ نفت را اين مقدار توليد كنيد، اين مقدار بفروشيد؛ به كى بفروشيد و به كى نفروشيد! كشور با سياست آمريكا، با نقشهى آمريكا، و پيش از آن با سياست و نقشهى انگليس اداره ميشد. اين كشور وابسته تبديل شد به ايران مستقل، ايران سرافراز. سران فاسد و خائن و پولپرست و غرق در شهوات و لذتهاى مادى و حيوانى، بر اين كشور حكمرانى ميكردند؛ اين تبديل شد به نمايندگان مردم؛ جاى خود را دادند به زمامدارانى كه نمايندگان مردم بودند .
۵- انقلاب، ضعف نفس و خودكمبينى را در ملت ما از بين برد؛ به جاى آن، اعتماد به نفس ملى را به ملت داد. ما خودكمبينى داشتيم؛ فكر ميكرديم نه كار علمى از ما برمىآيد، نه كار سياسى از ما برمىآيد، نه كار عظيم نظامى از ما برمىآيد. ما فكر ميكرديم يك ملت ضعيفى هستيم؛ اين را به ما تلقين كرده بودند، تزريق كرده بودند. انقلاب اين را از ملت گرفت، به جاى آن، اعتماد به نفس ملى به ما داد.
ما امروز در مسئلهى عزت ملى و پيشرفتِ ناشى از آن با يك الگوى زنده مواجهايم. كشور عقب مانده ى ما از لحاظ علمى، به يك كشور پيشرفته ى علمى تبديل شد. مراكز سنجش جهانى درباره ى ايران قضاوت ميكنند كه رشد و شتاب پيشرفت علمى، يازده برابرِ متوسط دنيا است. ايران از لحاظ رتبهى علمى در منطقه اول و در دنیا هفدهم است و مراكز سنجش علمى پيشبينى ميكنند كه تا چند سال ديگر - تا سال ۲۰۱۷ - ايران در رتبهى چهارم علمى دنيا قرار ميگيرد.
ما در زمينهى هستهاى ، در صنايع هوافضا ، ساخت ابررايانهها ، فناورى انرژىهاى نو ،در زمینه علوم پزشكى پیشرفت کردیم امروز كشور ما حائز رشتههاى بسيار مهم و دستنيافتنى پزشكى است و كارهاى بزرگ پزشكى در اين كشور انجام ميگيرد در مسئلهى سلولهاى بنيادى و شبيهسازى پيشرفت كرديم، اينها همه جزو دانشهاى سطح بالاى دنياست. بعضى از اينها را پنج تا كشور، ده تا كشور در دنيا بيشتر ندارند؛ ما در اينها پيشرفت كرديم؛ در زمينهى زيستفناورى ، نانوفناورى كه از علوم جديد و دانشهاى نوى دنياست پیشرفت کردیم ، اين در حالى بود كه درهاى انتقال دانش از همه سوى دنيا روى ما بسته است در مقالهى روزنامهى آمريكائى واشنگتن پست آمده است : ايران در مسئلهى هستهاى يك استثناء است. چين به مسئلهى هستهاى رسيد، از كى گرفت؛ پاكستان رسيد، از كى گرفت؛ هند رسيد، از كى گرفت؛ ايران از كى گرفت؟ آن مقاله مينويسد: از هيچ كس. اين در شرائطى بود كه هم تحريم بود و امكانات پيشرفت هستهاى به او نميدادند، و هم با او مبارزه ميكردند
-ما كشورى بوديم كه اگر ميخواستيم يك جاده، يك بزرگراه، يك سد، يك كارخانه بسازيم، بايد به سمت بيگانگان دست دراز ميكرديم تا مهندسان خارجى بيايند براى ما سد درست كنند، جاده درست كنند، كارخانه احداث كنند. امروز جوانان اين ملت، بدون كمترين اعتنائى به بيگانگان، هزاران كارخانه، صدها سد و پل و راه و بزرگراه در كشور ايجاد ميكنند
-در زمينه ى بهداشت و درمان، براى يك جراحىِ اندكى پيچيده، بيمار ما بايد ميرفت در بيمارستانهاى اروپا سرگردان ميشد، اگر پول داشت؛ و اگر پول نداشت، بايد ميمرد. امروز در كشور ما پيچيدهترين جراحىهاى بزرگ - پيوند كبد، پيوند ريه، كارهاى مهم در زمينهى جراحى و پزشكى - انجام ميگيرد؛ نه فقط در تهران، در بسيارى از شهرهاى دوردست.
-آن روز در جمعيت سى و پنج ميليونى كشور، قبل از انقلاب، صد و پنجاه هزار دانشجو بود؛ امروز جمعيت شده است دو برابر، تعداد دانشجو شده است بيست برابر، بلكه سى برابر؛ اين يعنى توجه به علم. كثرت دانشجويان، كثرت اساتيد، كثرت دانشگاه، قابل توجه است. در هر شهر دورافتادهاى، يكى، دو تا، پنج تا، گاهى ده تا دانشگاه وجود دارد. آن روز استانهائى وجود داشت كه تعداد دبيرستانهايش به عدد انگشتان دو دست نميرسيد؛ امروز در همان استانها، در هر شهرش، چند دانشگاه، گاهى چندين دانشگاه وجود دارد
البته رهبر معظم انقلاب در این زمینه فرمود: ما اين حرفها را نميزنيم براى اينكه غرور كاذب به وجود بيايد؛ شاد شويم، خوشحال شويم كه خب الحمدلله به پيروزى رسيديم، تمام شد؛ نه، ما هنوز خيلى راه در پيش داريم. من به شما عرض كنم؛ ما اگر خودمان را با ايران دوران طاغوت مقايسه كنيم، اين برجستگىها به چشم مىآيد؛ اما اگر خودمان را با ايران اسلامىِ مطلوب مقايسه كنيم - كشورى كه اسلام براى ما خواسته است، جامعهاى كه اسلام براى ما خواسته است؛ جامعهاى كه در آن، عزت دنيا هست، رفاه دنيا هست، ايمان و اخلاق و معنويت هم در آن هست؛ همه به حد وفور - راه طولانىاى در پيش داريم... بدانيد راه، طولانى است؛ اما شما توانائيد، شما قدرت داريد، شما امكان داريد؛ ميتوانيد اين راه طولانى را تا رسيدن به قله ها، با توانائى كامل، با سرعت و شتاب لازم ادامه دهيد. اين حرفها براى اين است كه اگر دشمنان ميخواهند در دل ما يأس به وجود بياورند، بدانيد كه آنها دارند دشمنى ميكنند؛ همه چيز براى ما نمايشگر اميد است.(۲)
-ملت ما از مسائل سياسى منزوى بود ، مردم عموماً دور از حوادث كشور بودند؛ دولتها مىآمدند و ميرفتند، قراردادهاى بينالمللى بسته ميشد، كارهاى بزرگ در دنيا انجام ميگرفت، ملت خبر هم نميشد انقلاب اين حالت را از ملت ما گرفت، ما را تبديل كرد به يك ملت آگاه و سياسى.
- اعتبار بین المللی و ارتقاء جهشوار در اثرگذارى در مسائل عمدهى منطقه و مسائل جهان- امروز نظام جمهورى اسلامى، يك كشور اثرگذار است؛ «آرى» و «نه» او در مسائل منطقه، حتّى در مسائل جهانى اثر ميگذارد. يكى از رؤساى رژيم جعلى صهيونيستى، اعتراف ميكند و ميگويد - امروز يك نيروى قدرتمندى وجود دارد كه در خلاف جهت هدفهاى ما پيش ميرود و ايران رهبرى اين قدرت را به دست گرفته است. اين سياستمدارِ درمانده و حيرتزده اعتراف ميكند و ميگويد امروز پشت مرزهاى ما خمينى خيمه زده است! يك سياستمدارِ كهنهكارِ شناختهشدهى آمريكائى در يك جلسهاى مقايسه ميكند آمريكاى ۲۰۰۱ ميلادى را با آمريكاى ۲۰۱۱، ميگويد - كه اين حرفها همه مال همين دو سه ماه اخير است - كدام ديوانهاى وضعيت آمريكاى ابرقدرتِ اول هزاره را به شرائط رقت بار آمريكا در سال ۲۰۱۱ - سال گذشتهى ميلادى - تبديل كرده است؟ بعد ميگويد: اين تحولاتى كه اتفاق افتاده و به اين وضع منتهى شده است، دامنزنندهى به اين تغيير، ايران است. معناى اين جملات اين است كه امروز ملت ايران توانسته است با حضور خود، با استقامت خود، با عزت خود، با صلابت خود، بر روى حوادث مهم جهان و حوادث مهم منطقه، اين تأثيرات ژرف را باقى بگذارد
جوانان دقت کنند که همهى اين پيشرفتهاى علمى و اجتماعى و فنى در شرائط تحريم اتفاق افتاده است؛ اين خيلى مهم است. دروازههاى علم را، دروازههاى فناورى را بر روى ما بستند، راهها را مسدود كردند، محصولات مورد نياز ما را به ما نفروختند و ما اينجور پيشرفت كرديم
درباره سلامت این انقلاب در طول این سی و چند سال باید گفت که شعارهاى انقلاب، امروز همان شعارهاى روز اول است؛ كه اين نشاندهندهى سلامت انقلاب است. شعارها مثل انگشت اشارهاى هستند كه به هدفها اشاره ميكنند، هدفها را ترسيم ميكنند. وقتى شعارها تثبيتشده در يك نظامى، در يك انقلابى باقى ماند، معنايش اين است كه هدفها در اين نظام به شكل اول است؛ هدفها تغيير پيدا نكرده است؛ دستاندركاران و مردم از صراط مستقيم و هدفهاى اصلى منحرف نشدهاند. امروز شعارهاى ملت ايران، همان شعارهاى اول انقلاب است
البته ما نقاظ ضعفی هم داریم : نقاط ضعف ما، هم در زمينههاى اقتصادى است، هم در زمينههاى فرهنگى است. یکی دیگر از نقاط ضعف ما در زمینه اشتغال و تورم است ، مسئله ی ساعات مفید حلنشده استعدم مقابلهى درست و منطقى با تباه كردن نسل جوان - در زمينهى فرهنگ، در زمينهى طرح درست مبانى اعتقادى؛ چه مبانى اعتقادى مربوط به اسلام، چه آنچه كه مربوط به انقلاب و نظام جمهورى اسلامى ، در زمينهى اخلاق عمومى و عدم رواج فضائل اخلاقى، مشكلاتى داريم ، رواج فرهنگ اسراف و تجملگرائى در جامعه ، در عدالت اجتماعى هنوز به نقطهى مورد نظر اسلام - كه آرزوى خود ما بوده است - نرسيدهايم؛ اين هم از نقطهضعفهاى ماست.
نقاط قوت را به تفصیل ذکر کردیم زیرا دشمنان با دستگاه های تبلیغاتی خود به سیاه نمایی و برجسته کردن نقاط ضعف نظام می پردازند و لازم می دانستیم به صورت اشاره این مطالب را عرض کنیم .
برای اینکه برآورد درستی از اوضاع کشورمان داشته باشیم باید نقاط مثبت و نقاط منفى نظام اسلامی ایران را در كنار هم مشاهده كنيم. ما نقاط مثبتى داريم، نقاط منفىاى هم داريم؛ هر دو را ببينيم . غلبه دادن نگاه منفى، خلاف واقعبينى است؛ موجب نااميدى است. نقطهى مقابلش هم همين جور است. يعنى غلبه دادن نگاه مثبت، بدون ديدن نقطهى منفى، اين هم گمراه كننده است؛ موجب يك رضايتى در انسان ميشود كه احياناً اين رضايت، رضايت كاذب است؛ اين هم درست نيست. نقاط منفى را هم بايد در كنار نقاط مثبت ديد
نقاط مثبت ظرفيتها را به ما نشان خواهد داد كه ما چه ظرفيتها و چه امكاناتى در كشور داريم. آن ستون نقاط منفى اولويتها را به ما نشان خواهد داد كه چه كارهائى را بايد بكنيم. وقتى كه اين دو تا را در كنار هم گذاشتيم، اين ميتواند راه ما را روشن كند؛ بفهميم چه كار كنيم
جوانان عزیز بدانند که حضور در انتخابات در درجه اول رای به نظام جمهوری اسلامی ایران است . رای به این نظامی است که این همه برکت برای ما داشته است . دشمنان از طریق مانعتراشی و كتمان پیشرفتها در پی ناامیدكردن مردم هستند. ميخواهند مردم پاى صندوق نيايند؛ ميخواهند مردم در ادارهى كشور و مديريت كشور سهيم نشوند؛ ميخواهند مردم در صحنه نباشند انتخابات هميشه در كشور ما تا حدودى يك حادثهى چالشبرانگيز است باید مراقب بود که اين چالش به امنيت كشور صدمه نزند. انتخابات كه مظهر حضور مردم است، مظهر مردمسالارى دينى است، بايد پشتوانهى امنيت ما باشد. نبايد اجازه داد كه اين چيزى كه ذخيرهى امنيت است، پشتوانهى امنيت است، به امنيت ما صدمه وارد كند .انتخابات مصونيتبخش به كشور است ، هيبت اين ملت را حفظ ميكند ، هرچه انتخابات پرشورتر باشد، عظمت ملت ايران بيشتر در چشم مخالفان و دشمنانش ديده خواهد شد؛ براى ملت ايران حرمت بيشترى خواهند گذاشت .شرکت در انتخابات استقامت كشور را در مقابل دشمنىها زياد ميكند و دشمن را در توطئههاى خودش دچار تزلزل و ترديد می كند ، دشمن را وادار به عقبنشينى می كند ، دشمن را از طمع ورزيدن به كشور و از فكر ضربه زدن و توسعه و فساد و فتنه منصرف مي كند.
نکته پایانی : رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها درباره سخنانی كه به ایشان منتسب میشود فرمودهاند كه:«مبادا كسى تصور كند كه رهبرى يك نظرى دارد كه برخلاف آنچه كه به عنوان نظر رسمى مطرح ميشود، در خفا به بعضى از خواص و خلّصين، آن نظر را منتقل ميكند كه اجراء كنند؛ مطلقاً چنين چيزى نيست. اگر كسى چنين تصور كند، تصور خطائى است؛ اگر نسبت بدهد، گناه كبيرهاى انجام داده. نظرات و مواضع رهبرى همينى است كه صريحاً اعلام ميشود؛ همينى است كه من صريحاً اعلام ميكنم.»(۳)(4)
۱) بیانات حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در خطبه نماز جمعه مورخ ۰۳/۰۱/ ۱۳۸۰
۲) بیانات رهبر معظم انقلاب در بیست و چهارمین سالگرد رحلت امام خمینی (ره)
۳) بیانات رهبر معظم انقلاب در تاریخ ۳۱/۰۵/۱۳۸۹
4) این یادداشت بر اساس بیانات رهبر معظم انقلاب تنظیم شده است انشاء الله که موفق باشید